«افقگشایی» واجبتر از نان شب
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۱۷
در چند ماه اخیر وضعیتی از انسداد و تعلیق سیاسی در کشور فراگیر بوده که عملا زمینه هر گونه اقدام و تصمیمگیری راهگشا را از نهادهای رسمی سلب کرده است. عملا صحنه سیاسی کشور با خلاء نیروهای میانجی مواجه شده و شاهد شکلگیری دوقطبی در مواجه میان نهادهای رسمی با بخشی از جامعه هستیم. در نتیجه وضعیت به وجود آمده بسیاری از ناظران سیاسی نسبت به نبود ثبات و انسجام در میدان سیاست کشور هشدار دادهاند و از ضرورت اصلاح در این حوزه سخن به میان آوردهاند.
آنچه که در ادبیات سیاسی چند سال اخیر تحت عنوان یکدست شدن حاکمیت طرح شده، از شهریور ۱۴۰۰ با در دست گرفتن دو قوه مجریه و مقننه توسط جناح انقلابی (اصولگرا) محقق شد، اما اکنون همین مساله به عاملی برای انسداد سیاسی کنونی حاکم شده است.
در وضعیت جاری جریان میانجی میان بخش معترض جامعه و نهادهای رسمی وجود ندارد تا خواستهها و مطالبات آنها را نمایندگی کند. همین امر موجب شده که خشونت در سطحی فراگیر در جامعه نهادینه شود.
با این تفاسیر، نخستین حوزه جدی برای گذار از بحرانهای موجود و خروج از چرخه باطل مدیریت را میتون افقگشایی در سیاست داخلی ارزیابی کرد. افقگشایی در صحنه سیاست داخلی، بر این اساس که زمینه را برای بازگشت اعتماد عمومی به آینده سیاست و دولتمداری در کشور فراهم کند. اینکه ماهیت و ترکیب دولت و مجلس برای جامعه بار دیگر اهمیت داشته باشد. اینکه این امید به جامعه تزریق شود که اصل نمایندگی همچنان معنا و موضوعیت دارد.
برای طرح این افقگشایی در مرحله کنونی ضروری است که چشماندازی روشن از گشایش در صحنه سیاسی کشور از سوی نهادهای رسمی به جامعه اعلان شود. میبایست ترسیم شود که تکثر و تنوع در گرایش سیاسی جامعه به رسمیت شناخته میشود و یک جریان در پی اثبات این نیست که خود را یگانه صاحبخانه معرفی کند. بر این مبنا که فضا برای انجام گفتگو میان جریانهای سیاسی مختلف گشوده خواهد شد و سیاست انکار و طرد جریانهای خارج از حلقه نزدیک به قدرت، کنار گذاشته خواهد شد.
فاصله زمانیِ ۱۴ ماه تا برگزاری انتخابات مجلس سیزدهم، یک فرجه مناسب برای نهادهای رسمی است که افق گشایش در فضای سیاسی کشور را به جامعه بقبولانند. اینکه مجددا یک جریان مشخص صحنهگردان انتخابات باشد، نه تنها گشایشی را ایجاد نخواهد کرد، بلکه وضعیت انسداد سیاسی جاری را بیش از بیش تقویت خواهد کرد. به رسمیت شناختن هویتهای متفاوت سیاسی و آغاز گفتگو میان جریانهای سیاسی و حتی متخصصان دانشگاهی فعال در میدان سیاست، میتواند مقدمهای برای این افقگشایی باشد.
افقگشایی اجتماعی برای ترمیم اعتماد عمومی
در قاموس مطالعات جامعهشناسی سیاسی، همواره از سرمایه اجتماعی به عنوان مهمترین مولفه قدرت یک دولت یا نظام سیاسی یاد میشود. در این بین، اعتماد عمومی، مهمترین سرمایه اجتماعی است که از سوی متخصصان این حوزه مورد توجه قرار میگیرد. بدین شرح که هر اندازه اعتماد عمومی شهروندان یک جامعه به نهادهای رسمی و تصمیمگیرندگان بیشتر باشد، کارآمدی آن نظام سیاسی در سطحی بالاتر قرار دارد.
در میانه ناآرامیهای اخیر، بزرگترین موضوعی که از سوی متخصصان دانشگاهی و ناظران سیاسی در رابطه میان جامعه و نهادهای رسمی مورد توجه قرار گرفت، کاهش اعتماد عمومی به پایینترین سطح ممکن بود؛ لذا اکنون این مساله قابل طرح است که برای جبران این وضعیت که میتواند زمینه مهمی برای اصلاح روند و خروج از دور باطل بحرانها باشد، چه میبایست انجام داد؟
بر اساس آنچه که از نظر گذشت، مهمترین اصلاح در حوزه اجتماعی میبایست در مسیر ترمیم اعتماد عمومی باشد. اما بر کسی پوشیده نیست که ترمیم اعتماد عمومی نیازمند اجرایی شدن یک طرح اصلاحی بلندمدت و چند سطحی با بهرهگیری از تمامی لوازم و ابزارهای ممکن است.
بنابراین، مهمترین افقگشایی اجتمامعی در کوتاه مدت (یا در وضعیت اضطرارا کنونی) که تا حدی آرامش و ثبات را به جامعه بازمیگرداند، در حوزه اینترنت و فضای مجازی است. بدین شرح که بازی با سیم اینترنت و فیلترینگ پیامرسانهایی همانند اینستاگرام که نقشی جدی در معیشت و زندگی مردم داشتند و دارند به حداقل ممکن کاهش پیدا کند.
هر چند شاید این باور امنیتی همچون در دستور کار باشد که برداشتن فیلترینگ میتواند مخل امنیت باشد، اما این موضوع میتواند زمینهساز گشایش بزرگ در حوزه اجتماعی باشد و احساس اراده قطعی حاکمیت برای انجام اصلاحات را به جامعه تزریق کند.
در حقیقت، بزرگترین موضوع کنونی این است که بخشی بزرگ از جامعه چنین میپندارد که وضعیت قابل اصلاح نیست و اعتمادی به برنامهها و تصمیمات نهادهای رسمی ندارد. همین قاعده است که در وضعیت کنونی افقگشایی اجتماعی از طریق تغییر نگاه به فیلترینگ و اعمال محدودیت در اینترنت را به شکل جدی مطرح میکند. این تغییر نگاه جامعه را تا حدود زیادی نسبت به در راه بودن اصلاحات در آینده امیدوار نگه میدارد.
افقگشایی اقتصادی با بازگشت متخصصان به صحنه
حوزه اقتصاد و معیشت بزرگترین نمود کژکارکردی برنامهها و سیاستگذاریهای دولت در جامعه است. در چند وقت اخیر نیز به صورت مشهود شهروندان شاهد اتفاقات تورمی در حوزههای مختلف اعم از بازارهای ارز، خودرو، سکه و طلا، مواد غذایی، مسکن و... هستند.
اینکه تنها در ۲۰ روز قریب به ۴۰ درصد خودروهای داخلی گران میشوند یا ارزش ریال با کاهش محسوس مواجه میشود، بدون واسطه و مستقیم زیست روزمره شهروندان را متاثر میکند. از دیدگاه بسیاری از اقتصاددانان نیز مشکلات و بیثباتیهای این حوزه مهمترین محرک نارضایتیها و پشت پرده اصلی ناآرامیهای اخیر نیز بوده است.
آنچه که در ادبیات سیاسی چند سال اخیر تحت عنوان یکدست شدن حاکمیت طرح شده، از شهریور ۱۴۰۰ با در دست گرفتن دو قوه مجریه و مقننه توسط جناح انقلابی (اصولگرا) محقق شد، اما اکنون همین مساله به عاملی برای انسداد سیاسی کنونی حاکم شده است.
در وضعیت جاری جریان میانجی میان بخش معترض جامعه و نهادهای رسمی وجود ندارد تا خواستهها و مطالبات آنها را نمایندگی کند. همین امر موجب شده که خشونت در سطحی فراگیر در جامعه نهادینه شود.
با این تفاسیر، نخستین حوزه جدی برای گذار از بحرانهای موجود و خروج از چرخه باطل مدیریت را میتون افقگشایی در سیاست داخلی ارزیابی کرد. افقگشایی در صحنه سیاست داخلی، بر این اساس که زمینه را برای بازگشت اعتماد عمومی به آینده سیاست و دولتمداری در کشور فراهم کند. اینکه ماهیت و ترکیب دولت و مجلس برای جامعه بار دیگر اهمیت داشته باشد. اینکه این امید به جامعه تزریق شود که اصل نمایندگی همچنان معنا و موضوعیت دارد.
برای طرح این افقگشایی در مرحله کنونی ضروری است که چشماندازی روشن از گشایش در صحنه سیاسی کشور از سوی نهادهای رسمی به جامعه اعلان شود. میبایست ترسیم شود که تکثر و تنوع در گرایش سیاسی جامعه به رسمیت شناخته میشود و یک جریان در پی اثبات این نیست که خود را یگانه صاحبخانه معرفی کند. بر این مبنا که فضا برای انجام گفتگو میان جریانهای سیاسی مختلف گشوده خواهد شد و سیاست انکار و طرد جریانهای خارج از حلقه نزدیک به قدرت، کنار گذاشته خواهد شد.
فاصله زمانیِ ۱۴ ماه تا برگزاری انتخابات مجلس سیزدهم، یک فرجه مناسب برای نهادهای رسمی است که افق گشایش در فضای سیاسی کشور را به جامعه بقبولانند. اینکه مجددا یک جریان مشخص صحنهگردان انتخابات باشد، نه تنها گشایشی را ایجاد نخواهد کرد، بلکه وضعیت انسداد سیاسی جاری را بیش از بیش تقویت خواهد کرد. به رسمیت شناختن هویتهای متفاوت سیاسی و آغاز گفتگو میان جریانهای سیاسی و حتی متخصصان دانشگاهی فعال در میدان سیاست، میتواند مقدمهای برای این افقگشایی باشد.
افقگشایی اجتماعی برای ترمیم اعتماد عمومی
در قاموس مطالعات جامعهشناسی سیاسی، همواره از سرمایه اجتماعی به عنوان مهمترین مولفه قدرت یک دولت یا نظام سیاسی یاد میشود. در این بین، اعتماد عمومی، مهمترین سرمایه اجتماعی است که از سوی متخصصان این حوزه مورد توجه قرار میگیرد. بدین شرح که هر اندازه اعتماد عمومی شهروندان یک جامعه به نهادهای رسمی و تصمیمگیرندگان بیشتر باشد، کارآمدی آن نظام سیاسی در سطحی بالاتر قرار دارد.
در میانه ناآرامیهای اخیر، بزرگترین موضوعی که از سوی متخصصان دانشگاهی و ناظران سیاسی در رابطه میان جامعه و نهادهای رسمی مورد توجه قرار گرفت، کاهش اعتماد عمومی به پایینترین سطح ممکن بود؛ لذا اکنون این مساله قابل طرح است که برای جبران این وضعیت که میتواند زمینه مهمی برای اصلاح روند و خروج از دور باطل بحرانها باشد، چه میبایست انجام داد؟
بر اساس آنچه که از نظر گذشت، مهمترین اصلاح در حوزه اجتماعی میبایست در مسیر ترمیم اعتماد عمومی باشد. اما بر کسی پوشیده نیست که ترمیم اعتماد عمومی نیازمند اجرایی شدن یک طرح اصلاحی بلندمدت و چند سطحی با بهرهگیری از تمامی لوازم و ابزارهای ممکن است.
بنابراین، مهمترین افقگشایی اجتمامعی در کوتاه مدت (یا در وضعیت اضطرارا کنونی) که تا حدی آرامش و ثبات را به جامعه بازمیگرداند، در حوزه اینترنت و فضای مجازی است. بدین شرح که بازی با سیم اینترنت و فیلترینگ پیامرسانهایی همانند اینستاگرام که نقشی جدی در معیشت و زندگی مردم داشتند و دارند به حداقل ممکن کاهش پیدا کند.
هر چند شاید این باور امنیتی همچون در دستور کار باشد که برداشتن فیلترینگ میتواند مخل امنیت باشد، اما این موضوع میتواند زمینهساز گشایش بزرگ در حوزه اجتماعی باشد و احساس اراده قطعی حاکمیت برای انجام اصلاحات را به جامعه تزریق کند.
در حقیقت، بزرگترین موضوع کنونی این است که بخشی بزرگ از جامعه چنین میپندارد که وضعیت قابل اصلاح نیست و اعتمادی به برنامهها و تصمیمات نهادهای رسمی ندارد. همین قاعده است که در وضعیت کنونی افقگشایی اجتماعی از طریق تغییر نگاه به فیلترینگ و اعمال محدودیت در اینترنت را به شکل جدی مطرح میکند. این تغییر نگاه جامعه را تا حدود زیادی نسبت به در راه بودن اصلاحات در آینده امیدوار نگه میدارد.
افقگشایی اقتصادی با بازگشت متخصصان به صحنه
حوزه اقتصاد و معیشت بزرگترین نمود کژکارکردی برنامهها و سیاستگذاریهای دولت در جامعه است. در چند وقت اخیر نیز به صورت مشهود شهروندان شاهد اتفاقات تورمی در حوزههای مختلف اعم از بازارهای ارز، خودرو، سکه و طلا، مواد غذایی، مسکن و... هستند.
اینکه تنها در ۲۰ روز قریب به ۴۰ درصد خودروهای داخلی گران میشوند یا ارزش ریال با کاهش محسوس مواجه میشود، بدون واسطه و مستقیم زیست روزمره شهروندان را متاثر میکند. از دیدگاه بسیاری از اقتصاددانان نیز مشکلات و بیثباتیهای این حوزه مهمترین محرک نارضایتیها و پشت پرده اصلی ناآرامیهای اخیر نیز بوده است.
اما این گزاره بر اساس تجربیات چند دهه اخیر و نیز مبانی علم اقتصاد قابل طرح و دفاع است که مشکلات کشور در حوزه اقتصادی نه با دستورهای دولتی و نه در کوتاه مدت قابل رفع نبوده و نخواهند بود. اینکه یک دولت چنین بپندارد که معجزهایی را در جیب دارد و میتواند یکباره تمامی امور را سامان ببخشد، بیشتر کارکرد انتخاباتی دارد تا واقعی. بنابراین، حداقلیترین مساله این است که در حال حاضر امکان انجام اصلاحات بزرگ، حداقل در کوتاه مدت ممکن نیست، اما همچنان مساله این است که چه اقدامی صورت بگیرد که جامعه نسبت به بهبود مشکلات در این حوزه امیدوار باشد؟
پاسخ این پرسش همان موضوعی است که تحت عنوان افقگشایی در حوزه اقتصادی میتوان از آن یاد کرد. ترسیم یک افق جدید در این حوزه، میتواند بر مبنای بازگشت متخصصان به عرصه مدیریت و تصمیمگیری باشد. متخصصانی که با زبان ساده قواعد پیچیده علم اقتصاد و ریشه مشکلات اقتصادی کشور را با مردم در میان بگذارند.
متخصصانی به حوزه تصمیمگیری راه پیدا کنند که حداقل باور داشته باشند که با طرح شعار و وعدههای بزرگ نمیتوان اقتصاد بحرانزده کشور را مدیریت کرد. کسانی که حداقل مفاهیمی همانند تورم، بیکاری، رشد اقتصادی را با الفاظی جدید تغییر ندهند.
زمانی که وزیر اقتصاد یک کشور در اوج تورمهای محسوس بر سفره و معیشت مردم، بگوید وضعیت مناسب است و چرخ اقتصاد در مسیر صحیح خود پیش میرود، فارغ از افزودن نارضایتی و حتی خشم عمومی هیچ کارکرد دیگری نخواهد داشت. همین که جامعه چنین بپندارد که متخصصان اقتصادی کار را در دست گرفته، میتواند زمینهای برای بازگشت اعتماد جامعه در حوزه اقتصادی باشد.
افقگشایی در سیاست خارجی با شاهکلید بازگشت به دیپلماسی
در کنار حوزههای داخلی، طی دهههای گذشته همواره موضوع سیاست خارجی و نگاه ایران با جهان خارج، یکی از مولفههای کلیدی در مناسبات میان مردم و نهادهای رسمی بوده است. حتی شاید در این حوزه، جامعه ایرانی به یکی از سیاسیترین مردمان جهان تبدیل شده باشند و به شکل روزانه تحولات این حوزه را در کانون توجه قرار داده باشند. طی سالیان اخیر همواره یکی از محورهایی که به جامعه احساس امید به اصلاح امور و گشایش در صحنه داخلی را تزریق کرده، حل مسائل ایران با جهان خارج بوده است.
البته این موضوع از سوی ناظران سیاسی نیز مورد تاکید قرار گرفته که برای هر گونه گشایش و بهبود در وضعیت داخلی نیازمند حل مشکلات و رفع تحریمها در داخل هستیم. تجریه یک سال و نیم گذشته نشان داده که بدون توجه به رفع تحریمها ایجاد تحول بزرگ در ساختار اقتصادی کشور ممکن نخواهد بود.
بنابراین، ضروری به نظر میرسد که در راستای رفع دور باطل بحرانهای فراگیر شده بر کشور، افقگشایی در حوزه سیاست خارجی نیز در دستور کار قرار بگیرد. ترسیم افقی بر این مبنا که دولت ایران ارادهای جدی برای بازگشت به میز مذاکره و به امضا رساندن برجام دارد.
همین که به جامعه این احساس تزریق شود که زمینه برای احیای مجدد برجام فراهم شده و از درون آن احتمالا شاهد گشایشهایی برای حوزه معیشت و اقتصاد داخل کشور خواهیم بود، میتواند به جامعه امید و آرامش را تزریق کند و حتی تاثیری روانیِ ایجابیای نیز بر بازارهای تورمی در حوزههای مختلف اقتصادی داشته باشد.
افقگشایی فرهنگی با برداشتن دیوار خودی و غیرخودی
حوزه فرهنگی نیز این روزها در بحرانی عمیق فرو رفته است. رابطه میان فعالان حوزه فرهنگ با انسداد سیاسی حاکم بر کشور، به شکلی در هم تنیده به انفعال کشیده شده است. حتی به جرات میتوان این حوزه را پرچالشترین حوزه، با بیشترین بازنمایی در میان جامعه دانست. چرا که فعالان حوزه فرهنگ، اکثرا تحت عنوان سلبریتیهایی شناخته میشوند که رفتارها، مواضع و کنشهایشان خواسته یا ناخواسته در جامعه بازنشر و دیده میشود.
اینکه هر روز داستان یک سلبریتی جدید و یک موضوع جدید در این حوزه مطرح میشود، به هیچ عنوان عادی نیست. اما برای افقگشایی در این حوزه نیز ضروریست در گام اول نگاه خودی و غیرخودی از سوی نهادهای رسمی دگرگون شود.
اینکه هر روز حلقه غیرخودیها بیشتر شود و به عبارتی یک سر فعال فرهنگی جدید در لیست سیاه قرار بگیرد، تنها در مسیر دامن زدن به بحران بوده و خواهد بود؛ لذا ضروریست قبل از انجام اصلاحات بزرگ در این حوزه، عرصه انکار غیرخودیها دچار دگرگونی شود.
پاسخ این پرسش همان موضوعی است که تحت عنوان افقگشایی در حوزه اقتصادی میتوان از آن یاد کرد. ترسیم یک افق جدید در این حوزه، میتواند بر مبنای بازگشت متخصصان به عرصه مدیریت و تصمیمگیری باشد. متخصصانی که با زبان ساده قواعد پیچیده علم اقتصاد و ریشه مشکلات اقتصادی کشور را با مردم در میان بگذارند.
متخصصانی به حوزه تصمیمگیری راه پیدا کنند که حداقل باور داشته باشند که با طرح شعار و وعدههای بزرگ نمیتوان اقتصاد بحرانزده کشور را مدیریت کرد. کسانی که حداقل مفاهیمی همانند تورم، بیکاری، رشد اقتصادی را با الفاظی جدید تغییر ندهند.
زمانی که وزیر اقتصاد یک کشور در اوج تورمهای محسوس بر سفره و معیشت مردم، بگوید وضعیت مناسب است و چرخ اقتصاد در مسیر صحیح خود پیش میرود، فارغ از افزودن نارضایتی و حتی خشم عمومی هیچ کارکرد دیگری نخواهد داشت. همین که جامعه چنین بپندارد که متخصصان اقتصادی کار را در دست گرفته، میتواند زمینهای برای بازگشت اعتماد جامعه در حوزه اقتصادی باشد.
افقگشایی در سیاست خارجی با شاهکلید بازگشت به دیپلماسی
در کنار حوزههای داخلی، طی دهههای گذشته همواره موضوع سیاست خارجی و نگاه ایران با جهان خارج، یکی از مولفههای کلیدی در مناسبات میان مردم و نهادهای رسمی بوده است. حتی شاید در این حوزه، جامعه ایرانی به یکی از سیاسیترین مردمان جهان تبدیل شده باشند و به شکل روزانه تحولات این حوزه را در کانون توجه قرار داده باشند. طی سالیان اخیر همواره یکی از محورهایی که به جامعه احساس امید به اصلاح امور و گشایش در صحنه داخلی را تزریق کرده، حل مسائل ایران با جهان خارج بوده است.
البته این موضوع از سوی ناظران سیاسی نیز مورد تاکید قرار گرفته که برای هر گونه گشایش و بهبود در وضعیت داخلی نیازمند حل مشکلات و رفع تحریمها در داخل هستیم. تجریه یک سال و نیم گذشته نشان داده که بدون توجه به رفع تحریمها ایجاد تحول بزرگ در ساختار اقتصادی کشور ممکن نخواهد بود.
بنابراین، ضروری به نظر میرسد که در راستای رفع دور باطل بحرانهای فراگیر شده بر کشور، افقگشایی در حوزه سیاست خارجی نیز در دستور کار قرار بگیرد. ترسیم افقی بر این مبنا که دولت ایران ارادهای جدی برای بازگشت به میز مذاکره و به امضا رساندن برجام دارد.
همین که به جامعه این احساس تزریق شود که زمینه برای احیای مجدد برجام فراهم شده و از درون آن احتمالا شاهد گشایشهایی برای حوزه معیشت و اقتصاد داخل کشور خواهیم بود، میتواند به جامعه امید و آرامش را تزریق کند و حتی تاثیری روانیِ ایجابیای نیز بر بازارهای تورمی در حوزههای مختلف اقتصادی داشته باشد.
افقگشایی فرهنگی با برداشتن دیوار خودی و غیرخودی
حوزه فرهنگی نیز این روزها در بحرانی عمیق فرو رفته است. رابطه میان فعالان حوزه فرهنگ با انسداد سیاسی حاکم بر کشور، به شکلی در هم تنیده به انفعال کشیده شده است. حتی به جرات میتوان این حوزه را پرچالشترین حوزه، با بیشترین بازنمایی در میان جامعه دانست. چرا که فعالان حوزه فرهنگ، اکثرا تحت عنوان سلبریتیهایی شناخته میشوند که رفتارها، مواضع و کنشهایشان خواسته یا ناخواسته در جامعه بازنشر و دیده میشود.
اینکه هر روز داستان یک سلبریتی جدید و یک موضوع جدید در این حوزه مطرح میشود، به هیچ عنوان عادی نیست. اما برای افقگشایی در این حوزه نیز ضروریست در گام اول نگاه خودی و غیرخودی از سوی نهادهای رسمی دگرگون شود.
اینکه هر روز حلقه غیرخودیها بیشتر شود و به عبارتی یک سر فعال فرهنگی جدید در لیست سیاه قرار بگیرد، تنها در مسیر دامن زدن به بحران بوده و خواهد بود؛ لذا ضروریست قبل از انجام اصلاحات بزرگ در این حوزه، عرصه انکار غیرخودیها دچار دگرگونی شود.