۱۰
یادداشت/

آقای هاشمی، شما که مصلحت‌اندیش هستی؛ چرا؟

تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۲۰:۴۶
آقای هاشمی، شما که مصلحت‌اندیش هستی؛ چرا؟
روز معلم، یکی از مهم‌ترین رویدادهای تقویم ایرانی‌ها محسوب می‌شود. این روز را باید به‌پاس تمام تلاش کسانی که زکات علم خود را در اختیار جویندگان علم قرار می‌دهند، گرامی داشت.

روز گذشته نیز، آقای هاشمی رفسنجانی برای گرامی داشت روز معلم، به دانشگاه امیرکبیر که اندکی پس از ساخت برای همکاری و کسب تجربه به آن محیط قدم گذاشته بود، رفت تا تجدید خاطراتی کند. ایشان حواشی حضور خود را در دانشگاه با فلش بکی از خاطرات خود تعبیر کردند: «در آن دوران برخی دانشجویان انقلابی، اسلامی و ملی بودند که یک‌طرف قرار داشتند، برخی دانشجویان که تفکر مارکسیستی داشتند طرف دیگر بودند و طرفداران شاه نیز وجود داشتند.»

خاطره گوی انقلاب، خوب سخنرانی می‌کند و بهتر از آن، زمان را برای بیان افکار و اندیشه‌های خود، به‌خوبی می‌شناسد؛ اما اینکه مخالفان خود را به مارکسیسم‌های زمان امپراتوری شاه، خطاب می‌کند و موافقان را انقلابی، اسلامی و ملی تلقی می‌کند، کمی بیش از خاطره‌های بی سند، زخم دارد. بی‌ثباتی در بیان اعتراض برای سخنرانی‌های اخیر سیاست‌مداران با چالش عقیدتی مواجه شده است که شاهد تولد زنجیره‌های انسانی مخالفان با پلاکاردهای گاها توهین‌آمیز بوده‌ایم، اما ارتباط دادن آن‌ها باکسانی که طرفداران حکومت شاهنشاهی بودند، پر بی‌ربط است.

دانشجو، در هرزمانی دانش جو است در دانشگاه به دنبال پیشبرد علم و تعالی بخشی به ذهن خویش است و حق انتخاب دارد. دانشجو باسیاست خو گرفته، امام خمینی(ره) نیز بر این تاکید داشتند که دانشجو باید در کنار درس و پیشرفت، باسیاست‌های حاکم دوره خود آشنا باشد و بتواند در این عرصه، فعالیت کند.
حق اعتراض به حالت تهاجمی شما این بار به سمت جوانان کشور بود و دشمن فرضی شما به‌اشتباه گرفته شد.

چقدر آقای هاشمی نکته‌سنج بیان کردند: «... ما به‌عنوان نیروهای انقلاب اسلامی وظیفه‌داریم نامی که رهبری برای امسال گذاشته‌اند را حفظ کنیم و نگذاریم جامعه دچار تشتت شود...»
درجایی دیگر از سخنان خود این‌گونه بیان کردید که: «امروز دولت دردها را خوب فهمیده است. مهم‌ترین کار این است که در داخل متحد باشیم و امکاناتی که داریم را نقد کنیم...»

شما دانشجویان و اساتید حاضر در سالن را به سمت آرامش و اتحاد سفارش می‌کنید و از دل‌نگرانی‌های موجود در خصوص ایران، سخن ایراد می‌کنید؛ اما حضور خود آقای هاشمی در یک دانشگاه باعث ایجاد دودستگی و آشوب است.

زمانی که حرف تنها منحصر به شعار باشد، تأثیری بر مخاطب ندارد. گویی این بیماری همه‌گیر شده است و مختص یک جناح یا فرد نیست، بیشتر افراد زمانی به یک میز خطابه برای سخنرانی دعوت می‌شوند، فضا را مناسب برای بیان شعارهای خود می‌بینند. یک سخنرانی می‌تواند ساده باشد و کوتاه اما با اثر مفید؛ زمانی اثر مطلوب بر روی شنونده ایجاد خواهد شد که سخنوران در کنار حرف‌های زیبا و شکیل خود، عمل را نیز به آن بی افزایند.

اجازه نقد را در صحبت‌های خود صادر کرده‌اید و عَلَم ادعای آزادی بیان را برافراشته‌اید، از دانشجویانی که تنها شمارا از طریق شنیده‌هایی از پدران خود یا فعالان سیاسی قدیمی کار، شناخته و به تصویر کشیده‌اند و با حوادث سال ۸۸، به شناخت حقیقی سبزرنگی با پسوند فتنه درآمیخته و دستخوش تغییر کرده‌اند، اجازه نقد و آزادی بيان را داديد؛ اما انتقاد را نشنیده رد می‌کنید و برای انعکاس اخبار مرتبط با سخنان خود، از خبرنگاران خاص انتخاب می‌کنید تا آنچه را که به مصلحت است به گوش رسانه‌ها برسانند.

معنای کلمه نقد از یاد شما رفته است یا بین معنای آن بین شما و دیگر مردم تفاوت وجود دارد؟!
یا شاید دانشجو از منظر شما، ملعبه‌ای برای بازی‌های سیاسی و فریب افکار عمومی است تا از این طریق بشود به اهداف حقیقی که پشت این‌همه حضور ناگهانی، خفته است، دست‌یابید؟!

کاش آنان که داعیهٔ انقلابی بودن رادارند و خود را غصه‌دار انقلاب می‌دانند، از رفتارهایی که باعث تشتت می‌شود، پرهیز کنند و در گفتار و عملکرد خود نیز، مراعات نمایند تا هرازگاهی حتی در خاطره گویی نیز باعث عمیق‌تر نمودن این شکاف ایجادشده، نشوند.
کد مطلب : ۳۹۲۰۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.