ايرانيان و بطالت در فضاي مجازي
تاریخ انتشار
شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۳
آرمان:اوقات فراغت صرفا به معني اوقاتي كه افراد كار نميكنند نيست، كليه زمانهايي كه فرد به كارها و اموري كه اجباري براي انجام آنها ندارد ميپردازد نیز در واقع در حال گذراندن اوقات فراغت است. با وجود اين، تعداد ساعتهايي كه افراد اوقات فراغت دارند و اصليترين كارهايي كه در اين ساعات انجام ميدهند موضوعي است كه در همه كشورها دولتها براي آنها برنامهريزي كرده و بودجههايي را به آن اختصاص ميدهند. ورزش و تماشاي تلويزيون فعاليت اصلي اوقات فراغت ايرانيان است در حالي كه فضاي مجازي و وقتگذراني در آن هم بخش زيادي از فعاليتهاي اوقات فراغت ايرانيان را به خود اختصاص ميدهد. تير ۹۴ مديركل ورزش و جوانان آذربايجان شرقي گفت: بر اساس نظرسنجي وزارت ورزش و جوانان، ۳۱ درصد جوانان در سال ۹۳، اوقات فراغت خود را به بطالت گذراندهاند. محمد شروين اسبقيان گفت: بر اساس يك نظرسنجي كه در سال گذشته توسط وزارت ورزش و جوانان انجام شده است،
۳۱ درصد جوانان اوقات فراغت خود را به بطالت، ۲۷درصد در فضاي مجازي، دو درصد در مطالعه و ۱۲ درصد در تماشاي تلويزيون گذراندهاند.
تلويزيون و پركردن ساعات مطالعه
مطالعه مفيدترين فعاليتي است كه هر فردي ميتواند در ساعات فراغت خود به آن بپردازد در حالي كه در ايران سهم اصلي مطالعه به تماشاي تلويزيون و گشتن در فضاي مجازي اختصاص يافته است. در حالي كه در كشورهاي توسعهيافته بخش اصلي ساعات اوقات فراغت مردم را مطالعه كتاب و روزنامه و كتابهاي غيردرسي به خود اختصاص داده است، در ايران سهم مطالعه از ساعات فراغت رقم ناچيزي است. آمار ميزان ساعاتي كه ايرانيان پاي تلويزيون مينشينند بالاتر از آمارهاي جهاني است و اين بدان معناست كه برنامه خاصي براي گذران اوقات فراغت نداريم. سال ۹۲ دارابي، معاون سيما با اشاره به آخرين آمار نظرسنجيهاي سازمان در آبان همان سال، ميانگين مدت تماشاي تلويزيون در ايران را بيش از سه ساعت در روز اعلام كرد. علاوه بر اين مركز تحقيقات صدا و سيما همان سال اعلام كرد: كودكان ايراني دوبرابرمتوسط جهاني تلويزيون تماشا ميكنند. رستمي، مشاور وزير ورزش و جوانان نيز در اين زمينه عنوان كرده بود: بر اساس آخرين مطالعات صورت گرفته تا پايان
سال ۹۲ ميزان تماشاي تلويزيون در ايران ۵/۶۶ درصد هر روز، ۲/۱۸ درصد يك بار در هفته و شش درصد ماهي يك بار بوده است و اين در حالي است كه اين آمار براي تماشاي برنامههاي ماهواره ۴/۳۱ درصد هر روز و ۱۷ درصد ماهي يك بار است و اين به معناي جابهجايي تدريجي از رسانه داخلي به خارجي است.
بازي و تفريح ايرانيان در فضاي مجازي
بهمن سال ۹۴ مشاور وزير و رئيس مركز فناوري اطلاعات و رسانههاي ديجيتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: ميزان حضور كاربران ايراني در فضاي مجازي ماهيانه ۱۶ ساعت است كه ظرف ۱۵ سال آينده هشت برابر ميشود. سيدمرتضي موسويان با مقايسه ساعات كاري كاركنان با اين رقم، يادآور شد: در حال حاضر ساعات كاري قانوني كاركنان و شاغلان رقمي بين ١۴۴ تا ١۶۴ ساعت است. اين در حالي است كه خرداد همان سال مشاور وزير ورزش و جوانان با بيان اينكه ميانگين استفاده روزانه ايرانيها از شبكههاي اجتماعي ۹ ساعت است، گفت: سهپنجم ايرانيها از فيسبوك استفاده و وقت قابل توجهي را صرف اين شبكه ميكنند. حالا چه بخواهيم آمار ۱۶ ساعت در ماه و چه آمار ۹ ساعت در روز را قبول كنيم بايد باور كنيم كه ايرانيان بخش زيادي از ساعات اوقات فراغت خود را در فضاي مجازي سپري ميكنند. رستمي ادامه داد: همچنين ۲/۳۳ درصد ايرانيها هر روز و ۲۵ درصد هفتهاي يكبار از اينترنت استفاده ميكنند. او در ادامه با بيان آماري در زمينه استفاده از بازي در كشور، اظهار كرد: ۲۰ ميليون بازيكننده در ايران داريم كه از اين تعداد ۵۶ درصد پسر و ۴۴ درصد دختر هستند و ۶/۱۴ ميليارد ساعت وقت خود را در سال صرف بازي ميكنند.
اعتياد رسانهاي ايرانيان
در حالي كه تلويزيون و تماشاي آن در كودكان اصليترين راه پركردن اوقات فراغت است براي جوانان و بزرگسالان فضاي مجازي به ويژه در چند سال اخير به ابزار اصلي پركردن اوقات بيكاري و فراغت تبديل شده است. در ايران سنجش اعتياد رسانهاي انجام نشده است. با وجود گستردگي روزافزون استفاده از رسانههاي اجتماعي در كشور متاسفانه هيچگونه مطالعهاي در زمينه مصرف رسانهاي جامعه ايران و سواد رسانهاي آنان صورت نگرفته است، در حالي كه در مقاطع تحصيلي دبستان و راهنمايي با ميزان مصرف نابهنجار استفاده از شبكههاي اجتماعي مواجهيم. در حال حاضر با جواناني مواجهيم كه توان توليد محتوا در فضاي مجازي را دارند اما به دليل عدم سياستگذاري و برنامهريزي در اين بخش سرگردان هستند، اين يكي از بزرگترين مصيبتهاست. در دنيا ۲۹ رسانه اجتماعي شناخته شده و اين در حالي است كه تعداد كمي از اين شبكهها در ايران از شهرت برخوردارند. معضلي كه در رابطه با فضاي مجازي با آن روبه رو هستيم اين است كه هيچ رهبر و مرجع فكري در آن وجود ندارد و هر خبر و اظهارنظري بدون توجه به درست بودن و ساير ملاحظات اخلاقي و اجتماعي در سطح جامعه بسط پيدا ميكند. آنچه در پديده مرگ مرتضي پاشايي، خواننده پاپ يا موضوعات خاورميانه با آن مواجه بوديم نتيجه همين امر است، در حالي كه شايعه و اخباري كه هيچ پايه و اساسي ندارند هم از اين طريق به سرعت در سطح جامعه گسترش پيدا ميكنند. رخدادي كه طي سالهاي اخير از طريق شبكههاي اجتماعي بهشدت شاهد آن بوديم و روزي نبود كه شايعه و خبري ساختگي در سطح كشور مطرح نشده و ارگانها و افراد مربوطه را مجبور به واكنش نكند.
رابطه اوقات فراغت و افزايش جرايم
رابطه مستقيمي بين اوقات فراغت و جرايم وجود دارد. جامعهاي كه نتواند براي اوقات فراغت جوانان خود برنامههاي مناسبي تامين كند و آنها را در فعاليتهاي تفريحي، ورزشي و... درگير كند، با افزايش جرايم مواجه خواهد شد. تامين امكانات فراغت، متناسب با نيازهاي اقشار مختلف، يكي از وظايف دولتهاست. ناتواني دولت در تامين برنامهها و امكانات مناسب براي اوقات فراغت شهروندان نتايج زيانباري براي دولت و جامعه بههمراه خواهد داشت. در واقع، خانوادهها در اين حوزه نيز مانند بخشهاي ياد شده، بار مسئوليت دولت را بهدوش ميكشند. علاوه بر اين فضاهاي شهري به هيچوجه، امكانات مناسبي براي پر كردن اوقات فراغت شهروندان ندارد و از همين رو، شهرها در روزهاي تعطيل خلوتترين ساعات خود را ميگذرانند. خالي شدن شهرها در تعطيلات و هجوم مردم به نواحي خارج شهري بيانكننده فقدان فرصتهاي مناسب تفريح در شهر است. در واقع، شهر بزرگي مثل تهران براي شهروندان صرفا از نظر اقتصادي مهم است و به محض اينكه فرصت فراغتي به آنها دست ميدهد، همگان در پي ترك آن هستند. شدت اين فشار به حدي است كه افراد حاضرند ساعتها در ترافيك سنگين جادههاي بين شهري معطل شوند، ولي رنج گذراندن دو روز تعطيل را در شهر تهران تحمل نكنند. به نظر ميرسد كه يكي ديگر از مشكلات سياستگذاري اوقات فراغت، نگاه ضربتي و مقطعي به اوقات فراغت است. در نگاه سياستگذار رسمي، تفريح و فراغت صرفا به بخش محدودي از جامعه، كه عمدتا كودكان هستند، محدود ميشود. علاوه بر اين، همين بخش محدود نيز صرفا در زمانهاي مشخصي از سال به برنامههاي مربوط به اوقات فراغت احتياج دارند و در ساير اوقات سال، ديگر نيازي به برنامههاي مربوط به فراغت ندارند.
۳۱ درصد جوانان اوقات فراغت خود را به بطالت، ۲۷درصد در فضاي مجازي، دو درصد در مطالعه و ۱۲ درصد در تماشاي تلويزيون گذراندهاند.
تلويزيون و پركردن ساعات مطالعه
مطالعه مفيدترين فعاليتي است كه هر فردي ميتواند در ساعات فراغت خود به آن بپردازد در حالي كه در ايران سهم اصلي مطالعه به تماشاي تلويزيون و گشتن در فضاي مجازي اختصاص يافته است. در حالي كه در كشورهاي توسعهيافته بخش اصلي ساعات اوقات فراغت مردم را مطالعه كتاب و روزنامه و كتابهاي غيردرسي به خود اختصاص داده است، در ايران سهم مطالعه از ساعات فراغت رقم ناچيزي است. آمار ميزان ساعاتي كه ايرانيان پاي تلويزيون مينشينند بالاتر از آمارهاي جهاني است و اين بدان معناست كه برنامه خاصي براي گذران اوقات فراغت نداريم. سال ۹۲ دارابي، معاون سيما با اشاره به آخرين آمار نظرسنجيهاي سازمان در آبان همان سال، ميانگين مدت تماشاي تلويزيون در ايران را بيش از سه ساعت در روز اعلام كرد. علاوه بر اين مركز تحقيقات صدا و سيما همان سال اعلام كرد: كودكان ايراني دوبرابرمتوسط جهاني تلويزيون تماشا ميكنند. رستمي، مشاور وزير ورزش و جوانان نيز در اين زمينه عنوان كرده بود: بر اساس آخرين مطالعات صورت گرفته تا پايان
سال ۹۲ ميزان تماشاي تلويزيون در ايران ۵/۶۶ درصد هر روز، ۲/۱۸ درصد يك بار در هفته و شش درصد ماهي يك بار بوده است و اين در حالي است كه اين آمار براي تماشاي برنامههاي ماهواره ۴/۳۱ درصد هر روز و ۱۷ درصد ماهي يك بار است و اين به معناي جابهجايي تدريجي از رسانه داخلي به خارجي است.
بازي و تفريح ايرانيان در فضاي مجازي
بهمن سال ۹۴ مشاور وزير و رئيس مركز فناوري اطلاعات و رسانههاي ديجيتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: ميزان حضور كاربران ايراني در فضاي مجازي ماهيانه ۱۶ ساعت است كه ظرف ۱۵ سال آينده هشت برابر ميشود. سيدمرتضي موسويان با مقايسه ساعات كاري كاركنان با اين رقم، يادآور شد: در حال حاضر ساعات كاري قانوني كاركنان و شاغلان رقمي بين ١۴۴ تا ١۶۴ ساعت است. اين در حالي است كه خرداد همان سال مشاور وزير ورزش و جوانان با بيان اينكه ميانگين استفاده روزانه ايرانيها از شبكههاي اجتماعي ۹ ساعت است، گفت: سهپنجم ايرانيها از فيسبوك استفاده و وقت قابل توجهي را صرف اين شبكه ميكنند. حالا چه بخواهيم آمار ۱۶ ساعت در ماه و چه آمار ۹ ساعت در روز را قبول كنيم بايد باور كنيم كه ايرانيان بخش زيادي از ساعات اوقات فراغت خود را در فضاي مجازي سپري ميكنند. رستمي ادامه داد: همچنين ۲/۳۳ درصد ايرانيها هر روز و ۲۵ درصد هفتهاي يكبار از اينترنت استفاده ميكنند. او در ادامه با بيان آماري در زمينه استفاده از بازي در كشور، اظهار كرد: ۲۰ ميليون بازيكننده در ايران داريم كه از اين تعداد ۵۶ درصد پسر و ۴۴ درصد دختر هستند و ۶/۱۴ ميليارد ساعت وقت خود را در سال صرف بازي ميكنند.
اعتياد رسانهاي ايرانيان
در حالي كه تلويزيون و تماشاي آن در كودكان اصليترين راه پركردن اوقات فراغت است براي جوانان و بزرگسالان فضاي مجازي به ويژه در چند سال اخير به ابزار اصلي پركردن اوقات بيكاري و فراغت تبديل شده است. در ايران سنجش اعتياد رسانهاي انجام نشده است. با وجود گستردگي روزافزون استفاده از رسانههاي اجتماعي در كشور متاسفانه هيچگونه مطالعهاي در زمينه مصرف رسانهاي جامعه ايران و سواد رسانهاي آنان صورت نگرفته است، در حالي كه در مقاطع تحصيلي دبستان و راهنمايي با ميزان مصرف نابهنجار استفاده از شبكههاي اجتماعي مواجهيم. در حال حاضر با جواناني مواجهيم كه توان توليد محتوا در فضاي مجازي را دارند اما به دليل عدم سياستگذاري و برنامهريزي در اين بخش سرگردان هستند، اين يكي از بزرگترين مصيبتهاست. در دنيا ۲۹ رسانه اجتماعي شناخته شده و اين در حالي است كه تعداد كمي از اين شبكهها در ايران از شهرت برخوردارند. معضلي كه در رابطه با فضاي مجازي با آن روبه رو هستيم اين است كه هيچ رهبر و مرجع فكري در آن وجود ندارد و هر خبر و اظهارنظري بدون توجه به درست بودن و ساير ملاحظات اخلاقي و اجتماعي در سطح جامعه بسط پيدا ميكند. آنچه در پديده مرگ مرتضي پاشايي، خواننده پاپ يا موضوعات خاورميانه با آن مواجه بوديم نتيجه همين امر است، در حالي كه شايعه و اخباري كه هيچ پايه و اساسي ندارند هم از اين طريق به سرعت در سطح جامعه گسترش پيدا ميكنند. رخدادي كه طي سالهاي اخير از طريق شبكههاي اجتماعي بهشدت شاهد آن بوديم و روزي نبود كه شايعه و خبري ساختگي در سطح كشور مطرح نشده و ارگانها و افراد مربوطه را مجبور به واكنش نكند.
رابطه اوقات فراغت و افزايش جرايم
رابطه مستقيمي بين اوقات فراغت و جرايم وجود دارد. جامعهاي كه نتواند براي اوقات فراغت جوانان خود برنامههاي مناسبي تامين كند و آنها را در فعاليتهاي تفريحي، ورزشي و... درگير كند، با افزايش جرايم مواجه خواهد شد. تامين امكانات فراغت، متناسب با نيازهاي اقشار مختلف، يكي از وظايف دولتهاست. ناتواني دولت در تامين برنامهها و امكانات مناسب براي اوقات فراغت شهروندان نتايج زيانباري براي دولت و جامعه بههمراه خواهد داشت. در واقع، خانوادهها در اين حوزه نيز مانند بخشهاي ياد شده، بار مسئوليت دولت را بهدوش ميكشند. علاوه بر اين فضاهاي شهري به هيچوجه، امكانات مناسبي براي پر كردن اوقات فراغت شهروندان ندارد و از همين رو، شهرها در روزهاي تعطيل خلوتترين ساعات خود را ميگذرانند. خالي شدن شهرها در تعطيلات و هجوم مردم به نواحي خارج شهري بيانكننده فقدان فرصتهاي مناسب تفريح در شهر است. در واقع، شهر بزرگي مثل تهران براي شهروندان صرفا از نظر اقتصادي مهم است و به محض اينكه فرصت فراغتي به آنها دست ميدهد، همگان در پي ترك آن هستند. شدت اين فشار به حدي است كه افراد حاضرند ساعتها در ترافيك سنگين جادههاي بين شهري معطل شوند، ولي رنج گذراندن دو روز تعطيل را در شهر تهران تحمل نكنند. به نظر ميرسد كه يكي ديگر از مشكلات سياستگذاري اوقات فراغت، نگاه ضربتي و مقطعي به اوقات فراغت است. در نگاه سياستگذار رسمي، تفريح و فراغت صرفا به بخش محدودي از جامعه، كه عمدتا كودكان هستند، محدود ميشود. علاوه بر اين، همين بخش محدود نيز صرفا در زمانهاي مشخصي از سال به برنامههاي مربوط به اوقات فراغت احتياج دارند و در ساير اوقات سال، ديگر نيازي به برنامههاي مربوط به فراغت ندارند.