کسی چه میداند، شاید بابانوئل، امشب در میان کادوهای کوچک و بزرگش، کتاب 100 سال بسکتبال را هم زیر درختان کاج ارامنه نازنین ایران کادوپیچ میکند و بعد قبل از این که کودکان ارمنی از خواب بیدار شوند، از راه شومینه به سورتمهاش برمیگردد!
عصر تعادل- در ادبیات داستانی، همواره داستانها به دو دسته تقسیم میشوند. داستان شخصیت و داستان موقعیت اما کتاب 100 سال تنهایی که در عین روایی بودنش داستان بسکتبال ایران را نقل میکند، داستان شخصیت است یا موقعیت؟
100 سال بسکتبال نوشته افشین رضاپور را در نگاه اول میتوان نقطه عطفی بر وقایعنگاری بسکتبال ایران، برگرفته از تاریخ شفاهی دانست. اثری که به واقع تا کنون نشر ورزش ایران، در بسکتبال نظیر آن را نداشته و صرفنظر از هر نقدی میتوان آن را نقطه عطفی در فرایند تبدیل تاریخ شفاهی به تاریخ مکتوب قلمداد کرد.
کتاب حاضر در سه بخش اصلی تدوین شده است. «تاملی تاریخی» نام بخش نخست کتاب است که نویسنده این بخش را در 6 فصل روایت کرده است. فصل نخست با عنوان از عهد ناصری تا المپیک به تاریخ ابداع ورزش بسکتبال در آخرین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه قاجار اشاره میکند.
سه راه ورود بسکتبال به ایران
رضاپور در بخشی از این فصل به ورود بسکتبال به ایران اشاره میکند و با ترسیم یک سه راهی در ذهن خواننده مینویسد:«بسکتبال از سه طریق به ایران وارد شد و توسعه پیدا کرد.
نخست، افسران و مستشاران و کنسولگریهای آمریکا.
دوم، مدارس ارامنه جلفا یا کالج البرز (عکس تیم دختران در سال 1302)
سوم، فریدون شریفزاده دانشجوی ایرانی در ترکیه که اولین بار این بازی توسط او به صورت رسمی در سال 1310 در ایران معرفی شد. فریدون شریفزاده از دانشجویانی بود که برای گذراندن دورههای تعلیماتی کوتاه مدت به ترکیه رف تو در بازگشت، بسکتبال را به ایران آورد. این اتفاق بین سالهای 1310 تا 1314 افتاد زمانی که تربیت مربیان پیشاهنگی و تربیت بدنی را یکی از مستشاران آمریکایی به نام گیبسون برعهده داشت.
در قسمت دیگری از این بخش و در صفحه 38 نویسنده به فعالیت تیمهای بسکتبال در ایران مقارن با دهه سوم حکومت پهلوی پرداخته و مدارس را پایگاه اصلی این ورزش عنوان کرده است. او در این صفحه به نقل مستقیمی از ابوالفضل صلبی عضو تیم ملی بسکتبال ایران در المپیک 1948 لندن میپردازد، جایی که صلبی درباره نخستین تماسش با توپ بسکتبال میگوید:«مسعود برومند دستم را گرفت و برد زمین البرز. فوتبال بازی میکردم اما مسعود توپ بسکتبال را داد دستم و گفت پرتاب کن. پرتابم به سبد نشست. خوشم آمد. دوباره توپ را داد، اینن با توپ دویدم گفت وایستا بابا کجا میری؟ نمیدونستم رانینگ چیه بعد قانون بازی را به من یاد داد.»
بازی با کوبا و فیدل کاسترو!
یکی از مهمترین وقایعی که رضاپور در کتاب خود به آن اشاره کرده، دیدار تیم ملی بسکتبال ایران با تیم ملی کوبا در المپیک 1948 است. جایی که کوبا یک بازیکن بسیار سرشناس در ترکیب خود دارد. فیدل کاسترو! که حدود یک دهه بعد به نخست وزیری کشورش میرسد و یکی از مشاهیر جهان معاصر میشود. نویسنده برخورد تیم ایران با کوبا و کاسترو را از زبان دکتر حسین صعودیپور، دیگر بازیکن برجسته آن زمان ایران مینویسد:«... در بازی با کوبا هم کلی کیف کردیم وقت دیدیم یک مرد غولتشن در تیم ملی آنها بازی میکند که پاهاش عینهو تنه درخت گردوست. چهرهاش بسیار آشنا میزد اما بچهها غافل از این بودند که نام او فیدل کاسترو است و بعدها رهبر ملت کوبا، و تاریخ آمریکای لاتین را دوباره نویسی خواهد کرد. فیدل در بازی با ایران در میدان بود و بلای به سر تیم آورد که آن سرش ناپیدا...»
فیدل کاسترو در ترکیب تیم ملی بسکتبال کوبا
در فصل دوم این بخش با عنوان «دوره تحول» رضاپور به سفر باب کوزی ستاره وقت بسکتبال ایالات متحده به ایران در آوان دهه 30 خورشیدی اشاره میکند. دورانی که قوای متفقین در جنگ جهانی دوم سرزمینمان را اشغال میکند و پس از جنگ جهانی دوم و آغاز دورانی که موسوم به جنگ سرد بین ابرقدرتها میشود، اهمیت ورزش و مدالآوری در المپیک چندبرابر میشود. در آن سالها بسکتبال در زمینهای روباز در کشورمان برگزار میشد و به گفته صلبی اگر در آن زمینهای بتنی دست و پای کسی میشکست باید میگفت خداحافظ بسکتبال!
سه تفنگدار
در همین بخش از کتاب مطلبی با میانتیتر «سه تفنگدار» به نگارش درآمده که از کمال مشحون، صفی آریان و کامبیز مخبری به عنوان مثلث قدرت ایران در بازیهای دانشجویان جهان در سال 1336 یاد شده است. مسابقاتی که تیم ایران در آن 52 بر 50 اسپانیا را شکست میدهد و صفی آریان یکی از بهترینهای میدان لقب میگیرد. تیم ایران مقابل فراسه میزبان هم جانانه میجنگد و روزنامه اکیپ با انتشار عکس مخبری در جدال او با روژه بازیکن 207 سانتیمتری فرانسه تیتر میزند:«خدای بسکتبال فرانسه، فرانسه را نجات داد!»
در ادامه این فصل نویسنده گذری نگاهی هم به برادران اشتری داشته است. رضاپور زمانی که حسن اشتری در قید حیات بود از قول او نوشته است:«آن روزها باشگاههای بد و خوب داشتیم و به سفارش برادرم رفتم باشگاه نیرو و راستی. بسکتبال آن وقتها دو قطبی بود. شاگردان حسین جبارزادگان یک طرف بودند و بازیکنان حسین سرودی یک طرف دیگر. سال 27 یا 28 بود که رفتیم تمرین و بعد قرار بود مسابقهها در سه دسته برگزار شود. من در میان بکزیکنان دسته سوم بودم. سه تا دسته داشتیم. دسته اول جبارزادگان و بازیکنان خوب آن زمان بودند، دسته دوم امثال تهرانی بودند و ما تازهواردها هم رفتیم قاطی دسته سومیها شدیم.»
ماجرای حضور هارلم در ایران
قسمت دیگری از فصل دوم بخش نخست به ماجرای سفر تیم هارلم به ایران اختصاص دارد. غیر از سفر باب کوزی و رد آئوریک که یکی از 10 مربی برجسته تاریخ NBA محسوب میشود، تیم هارلم هم که بسکتبالی نمایشی ارائه میکرد به کشورمان سفر کرد. این تیم به سراسر جهان سفر میکرد و بعد از حضور هارلم در ایران بود که اصطلاح «هارلم بازی» در بین بازیکنان آن روزگاران متداول شد. مهارتهایی مانند عبور توپ از بین پای بازیکنان یا شوت جفت از همان زمان در بسکتبال ایران رایج میشود و نمایش هارلمیها روی بازیکنانی مانند کامبیز مخبری، حسن اشتری و صفی آریان تاثیر میگذارد.
خوزستان
رضاپور در این فصل گوشه نگاهی هم به بسکتبال خوزستان، این قطب بسکتبال ایران از گذشته تا امروز دارد. او ضمن اشاره به بازی تیم بسکتبال خرمشهر در زمان اشغال متفقین با تیم سربازان آمریکایی و انگلیسی، حضور متفقین در جنوب و بازی با بازیکنان این خطه را یکی از عوامل مطرح شدن خوزستان در بسکتبال ایران میداند. در ادامه به ظهور مجید توفیق، بازیکن برجسته تاریخ بسکتبال ایران از آبادان پرداخته شده است. توفیق که ابتدا به ورزش شنا میپرداخته و در شنای قورباغه مهارت زیادی داشته با دیدن یک اتفاق سرنوشتش تغییر میکند. او در مسابقات بسکتبال خوزستان، شکست تیم آبادان مقابل خرمشهر و اهواز را میبیند و این موضوع ذهنش را مشغول میکند. ضمن اینکه مربی خارجی شنای او تاکید میکند که توفیق در ورزشهای دیگری مانند بسکتبال هم تمرین کند و به این ترتیب توفیقِ شناگر به بسکتبالیستی مستعد بدل میشود. او مراحل ترقی را به سرعت طی میکند و بسیار زود به تیم ملی هم میرسد. او در بازیهای آسیایی 1970 نمایشی خیرهکننده داشت و در بازی با کره جنوبی یک تنه 39 امتیاز برای ایران که هدایتش بر عهده واسیلیسکو بود به ارمغان آورد. توفیق بعدها در عرصه مربیگری هم به واسطه رابطه خوبش با مربیان NBA اصول اولیه بسکتبال را براساس متدهای روز آموزش میدهد. توفیق در 1973 مربی همان تیم بوستون سلتیک میشود و آنجا با بهترین مربیان وقت جهان مانند پت ریلی و جان وودن دیدار میکند و به این ترتیب توفیق با رموز بسکتبال مدرن آشنا میشود. او فیلم 13 بازی تیم بوستون را به ایران میآورد و همه آن بازیها با تفسیر و گزارش توفیق در تلویزیون ایران پخش میشود. او بعدها به سمت دبیری فدراسیون بسکتبال ایران هم میرسد، اتفاقی که برای علی توفیق فرزندش هم سالیان بعد میافتد.
تیم پرسپولیس گرگان
کودتای 28 مرداد و دستگیری بسکتبالیستها
یکی از ویژگیهای «100 سال بسکتبال» روایت اتفاقات بسکتبال ایران موازی با تحولات اجتماعی سیاسی روز جامعه ایران است. کودتای 28 مرداد 1332 یکی از اتفاقات برجسته تاریخ معاصر ایران است اما جالب است بدانید که این اتفاق بر بسکتبال ایران هم بیتاثیر نبود. پس از کودتا و سقوط دولت مصدق که با دستگیری برخی سران حزب توده همراه میشود تعدادی از بسکتبالیستها مانند جبارزادگان، اوشار و صلبی برای بازی به بخارست رومانی میروند. رضاپور در این بخش مینویسد:«مسافران زمانی به سفر رفته بودند که دکتر مصدق بر سر کار بود و اکنون 22 روز از یک کودتای نظامی گذشته و سرلشکر زاهدی بر سر کار بود. خبر کودتای در روزهای آخر فستیوال بخارست به سراسر جهان مخابره شده بودو در اوضاع بگیر و ببند در ایران مهمانان چند روزه فستیوال بعد از ورود به کشور باید به زندان میرفتند...»
عبیش؟!
شاید برای خیلیها به ویژه نسل جوان این پرسش در ذهن به وجود آمده که چرا عبدالله کریمزاده، بازیکن برجسته سالیان دور مشهد به «عبیش» معروف بود. رضاپور در قسمت دیگری از این فصل با عنوان «مشهد، میزبان نسل نو» از این لقب رمزگشایی کرده است. ماجرا از این قرار است که در همسایگی خانه خانواد کریمزاده در مشهد، خانوادهای روس زندگی میکردند و از آنجا که فرزندان این خانواده روس کریمزاده را عبیش صدا میزدند، این نام تا همیشه روی او میماند. نویسنده در این قسمت به دیگر بزرگان وقت بسکتبال مشهد مانند علی خزین، احمد حسننیا و خلیل ظهورکاری هم اشاره کرده است. در ادامه به شکوفایی بسکتبال در استان فارس و ریشه تاریخی این ورزش در شیراز و مدرسه حاجی قوام اشاره شده است. رقابت شیراز با جهرم که زادگاه «عنایت الله آتشی» مرد کهن بسکتبال ایران و بازیکنان مثل مسیح قناعتیان، کریم مهربان، قدرتالله گرگین، حسین علی نژاد و محمود فرهی که دست پرورده ایرج ایزدی بودند، یکی دیگر از نکات جذاب این قسمت کتاب است.
غول خفتهای که بیدار شد و دوباره خوابید!
قهرمانی تیم شهرداری تبریز در سوپرلیگ فصل گذشته، در واقع بیداری غول خفته بسکتبال ایران بود. نویسنده کتاب 100 سال بسکتبال در بخش «بسکتبال تبریز خیلی پیشتر از اینها» از اقلیمی حرف میزند که بسکتبال در آن پیشینهای کهن دارد. رضاپور در این بخش مینویسد: «برای نخستین بار در تبریز بسکتبال از طریق کارمندان کنسولگری آمریکا به راه افتاد. سال 1313 تعدادی از اعضای کنسولگری به اتفاق جوانان مرفه آن سالهای تبریز در محل کنسولگری بازی کردند. این رویه تا سالها ادامه داشت تا اینکه از سال 1320 به بعد بسکتبال وارد مدارس تبریز شد.» تقیزاده، سعدی، رضا شاه، تربیت، نجات، دهقان و امیرخیزی نام دبیرستانهایی بودند که در دهه 40 خورشیدی در بسکتبال تبریز برجسته شدند. مجید و عبدالکریم حائری، جواد تاج کریمی، جواد پناهیان، بزرگ و رسول اردوبادی، علی عطایی، حسین کوشاور و منوچهر ناصرزاده هم برخی چهرههای مطرح این دیار طی دهه 40 تا 70 محسوب میشدند. علی عطایی هم سکاندار تراکتورسازی میشود و با این تیم در آسمان بسکتبال ایران میدرخشد.
در این بخش است که خوانندگان (به ویژه مخاطبان جوان) متوجه میشوند، بسکتبال آذربایجان از دیرباز با تهران، خوزستان، اصفهان، خراسان و گرگان رقابت داشته اما این غول سالیان درازی به خواب میرود. سال گذشته غول خفته بیدار میشود و جام قهرمانی را از دهان شیر بیرون میکشد. شهرداری تبریز با شکست پالایش نفت آبادان به فینال میرسد و در فینال مهرامی را سه بر دو شکست میدهد که در دیگر سری نیمهنهای پتروشیمی بندرامام را از پیش رو برداشته است. غول خفته جام را بلند میکند، سرود قهرمانی بسکتبال ایران لهجه آذری میگیرد....لهجهای که انگار بدل به لالایی شد! غول خفته دوباره خمیازه میکشد و بر زمین میافتد! شهرداری تبریز منحل میشود!
افشین رضاپور نویسنده کتاب 100 سال بسکتبال
داستان NBA
کتاب حاضر تنها به بسکتبال ایران اختصاص ندارد، بلکه نویسنده نگاهی هرچند مختصر و مجمل به تاریخ پیدایش بسکتبال در جهان با ابتکار پروفسور نای اسمیت داشته و درباره معتبرترین لیگ جهان، لیگ NBA ایالات متحده آمریکا داشته است. او در صفحه 65 در بخش پیدایش NBA مینویسد: «تا سالهای پایانی دهه بیست، بسکتبال آمریکا در دانشگاهها بازی میشد و تا سال 1946 بسکتبال در بازیهای دانشگاهی رواج داشت تا اینکه ماکس کیس روزنامهنگار، پیشنهاد لیگ حرفهای را برای نخستین بار مطرح کرد. در ابتدا 11 نفر از استادیومدارهای آمریکا از این طرح استقبال کردند و مخفف BBA را برای آن برگزیدند. رد آئوریک که سالهای بعد به ایران هم سفر میکند در این سال هدایت تیم واشنگتن را برعهده داشت. همزمان با BBA مسابقاتی در غرب برگزار میشد با نام NBL و با ورود بازیکنان دانشگاهها به این لیگها و هیجان و درآمد حاصل از بازیها این دو لیگ با هم تلفیق شدند و به نام NBA بازیها را دنبال کردند.»
اساطیر
نادر کاشانی به زعم نویسنده این کتاب، سرآغاز ظهور نسل اسطورههای بسکتبال ایران است. هرچند در سالهای نخستین ورود بسکتبال به ایران دهههای سوم و چهارم بازیکنان شاخص زیادی مانند حسین صعودیپور، ابوالفضل صلبی (عمو صلبی)، کمال مشحون و ... حضور داشتند اما نادر کاشانی در آغاز دوران تحول بسکتبال با هنری آمیخته به مهارت فردی روی بازیکنان همدوره خود و نسلها بعد تاثیر میگذارد. بعد از او امیر ایلیاوی، محسن خلخالی و جعفر قرهخانی دیگر اساطیر ایران را تشکیل میدهند. قرهخانی در بازیهای ارتشهای جهان در سال 56 در تهران و 58 در بنغازی لیبی در حالی که پا به سن هم گذاشته بود روی سبد تیمهای بزرگ دنیا قلدری میکرد. البته او معتقد است به این لیست میتوان مظفر بنیهاشمی و امیر سبکتکین را هم اضافه کرد یا به زعم نویسنده میتوان سروش نگهبان را هم در حد یک اسطوره دانست و بعد از انقلاب هم که حامد حدادی اسطوره بی چون و چرای بسکتبال ایران شد و صمد نیکخواه بهرامی و مهدی کامرانی را هم باید از اسطورههای ممتاز بسکتبال ایران دانست. البته تعدادی از آنها مانند جعفر قرهخانی معروف به «شیرجعفر» که از همدان به تهران آمد و در دهه 40 ستاره بسکتبال ایران شد در قید حیات نیستند. او سال 1355 در مسابقات قهرمانی ارتشهای جهان ستاره تیم ایران بود و روی سبد تیمها قدرتمند جهان قلدری میکرد.
بیژن قهرمانلو، مجید توفیق، محسن و سعید خلخالی، مسعود ماهتابانی و مظفر بنیهاشمی در دهه 40 در بسکتبال ایران مطرح و در سالهای بعد به اسطورههای بسکبتال تبدیل میشوند. رضاپور در فصل سوم از بخش نخست کتابش به این اسطورهها میپردازد. ضمن اینکه او از کمک بیژن قهرمانلو در جمعآوری مطالب و عکسهای کتابش هم تشکر میکند. دهه 40 دورانی است که حسین سرودی رئیس فدراسیون است و مربیانی مانند یمین، احساسی و صلبی به پیشرفت بازیکنان شهرستانی میاندیشیدند. سال 45 خوزستان قهرمان ایران میشود و سرفصل تازهای در بسکتبال باز میکند. همان سال تیم منتخب استانها با هدایت دان لین هال آمریکایی تاسیس میشود و در نخستین گام به مصاف تیم گلف اویل آمریکا میرود. تیمی که مجید توفیق ستاره آن است. سروش نگهبان، اسد برومی، برادران شکریان، محمد مقیم، عنایت آتشی و هادی آمیغ با آمریکاییها میجنگند اما در نهایت مغلوب این تیم میشوند ولی تیم استانها نقطه عطف فعالیتهای بسکتبال در سراسر ایران میشود.
نقش بیبدیل دبیرستان رهنما در توسعه بسکتبال
در صفحه 72 کتاب ما سرانجام به پرسش آغازین خود میرسیم. 100 سال بسکتبال افشین رضاپور در یک جمله هم داستان موقعیت است هم داستان شخصیت. او ضمن معرفی اساطیر و بزرگان این ورزش از مراکزی که باعث توسعه بسکتبال کشور شدند هم سخن میگوید. «مدرسه رهنما» بی گمان یکی از کانونهای پرورش نسل بزرگان بسکتبال ایران در روزگاران دور است. نادر کاشانی از ستارههای نسل دوم بسکتبال ایران در دهههای 30 و 40 بود که به گفته خودش در مدرسه رهنما که آن سالها مرکز بسکتبال ایران بود تحصیل میکرد. این مدرسه زیر نظر مردی بزرگ به نام حسن نیکو اداره میشد. کاشانی درباره استاد نیکو به نگارنده کتاب میگوید:«استاد نیکو علاقه شدیدی به بسکتبال داشت و همه جای زمین مدرسه، تخته بسکتبال گذاشته بود. بر این اساس و به واسطه جو مناسبی که بسکتبال در مدرسه رهنما داشت؛ تعداد زیادی از ملیپوشان را این مدرسه معرفی کرده بود.»
کاشانی در ادامه (صفحه 73) میگوید:«بسکتبال در مدارس آن زمان بسیار جدی بود. مدرسه رهنما بعد از چند سال از خیابان منیریه به خایابان فرهنگ منتقل شد که نزدیک منزل ما بود. تا کلاس 11 رهنما بودم و 12 رفتم مدرسه هدف که در آنجا آقای حسین تهرانی تیم داشتند و مدرسه هدف در مسابقات باشگاهی هم شرکت میکرد.»
در همین صفحه از تاسیس سالن شهدای هفتم تیر (پهلوی سابق) در سال 1336 صحبت میشود و رضاپور از این اتفاق به عنوان رویدادی بزرگ در بسکتبال ایران یاد میکند.
حضور ایران در آسیا
در همین صفحه از کتاب به عضویت ایران در کنفدراسیون بسکتبال آسیا به سال 1970 و به عنوان چهاردهمین عضو کنفدراسیون بسکتبال آسیا پرداخته میشود. ایران برای نخستین بار سال 1972 در هفتمین دوره مسابقات قهرمانی بسکتبال آسیا در فیلیپین حضور مییابد. تیم کشورمان سال 1353 هم میزبان بازیهای آسیایی تهران بود. یک روز مانده به مسابقات آرتوش اسکندریان جای خود را به ناصر بیگلری میدهد. تیم ایران با دو شکست برابر فیلیپین ( 93 بر 91) و کره شمالی ( 86 بر 65) از حضور در جمع چهار تیم پایانی باز میماند ولی برای نخستین بار ژاپن را با نتیجه 89 بر 86 شکست میدهد و به مقام ششم بازیهای آسیایی میرسد.
سایههای غم
این روزها بسکتبال ایران در حال و یازدهمین سالگرد درگذشت آیدین نیکخواه بهرامی است. اتفاقی که هفتم دی را تلخترین روز بسکتبال ایران کرده است. رضاپور علاوه بر پرداختن به این واقعه دلخراش در کتابش، سوار بر ماشین زمان میشود و به سالیانی دورتر پرواز میکند. به روزگاری که مسعود ماهتابانی بسکتبال را با تیم بوستان ورزش آغاز میکند و پس از حضور در تیمهای منتخب ارتش و تیم ملی ایران، در سال 1345 با تاسیس تیم پاس شهربانی به این تیم میرود و تا پایان عمر بازیکن و کاپیتان پاس میماند. تیم پاس در دهه 40 قهرمانیهای پی در پیای به دست میآورد و نقش ماهتابانی در آنها بسیار پررنگ است. او در تورنمنت «بسفر» ترکیه ستاره بی چون و چرای ایران بود و با 47 امتیاز در 4 بازی بهترین گلزن تورنمنت شناخته شد تا آنجا که کارشناسان و روزنامهنگاران ترکیه لب به تحسین از او گشودند. او غیر از ویژگیهای بارز فنی مانند شوتهای دقیق، برشهای زیرکانه از روبرو و پاسهای سریع و ظریفش، شخصیت برجستهای داشت و با قلب مهربان و روح پرعاطفهاش همگان را جذب میکرد. خرداد سال 1353 ماهتابانی به عنوان کمک مربی تیم ملی ایران برای آمادهسازی بازیهای آسیایی1974 تهران برگزیده شد اما در اردوی تیم ملی در بابلسر، هنگام شنا در دریا غرق میشود و در 35 سالگی چشم از جهان فرو میبندد. این بخش از کتاب را میتوان یکی از دراماتیکترین قسمتهای اثر افشین رضاپور به حساب آورد.
گرگان؛ قطب بسکتبال ایران
100 سال بسکتبال به این ورزش در گرگان توجه ویژهای کرده و از این شهر به عنوان قطب بسکتبال ایران نام برده است. نقطه عطف درخشش بسکتبال گرگان سال 1354 است. سالی که پرسپولیس گرگان در عین شایستگی با یک امتیاز اختلاف (69 بر 68) بازی را در تهران به حریف تا بن دندان مسلح پهلوی، با ملیپوشان متعددش میبازد. از آن سال به بعد گرگان همواره پای ثابت مسابقات بسکتبال سراسری کشور میشود.
نکته جالب این بخش اما نگاه نویسنده به شرایط اقلیمی و سرمایهگذاری منطقهای است. نویسنده درباره ناکامی بسکتبال گرگان در رسیدن به قهرمانی ایران مینویسد:« با توجه به شرایط اقلیمی منطقه و فقدان پولهای نفتی و صنعتی و بودجه ناچیز مانند دیگر استانهای فاقد مراکز نفتی و اسپانسرهای پتروشیمی از سکوی قهرمانی دور میماند.»
در این بخش از همچنین شعبان قازی مربی برجسته گرگان به عنوان پدر بسکتبال این خطه نام برده میشود و به پیشکسوتانی مانند علی رستمانی، قربان مطلبی، مرحوم صادق حسینی، حسین طیبی، رسول مصدق و شادروان ابراهیم شاهینی اشاره میشود.
مظفر بنی هاشمی
بازهم در بخشهایی که مربوط به شخصیتهای بسکتبال ایران است، نویسنده به چهره برجستهای مانند مظفر بنی هاشمی میپردازد. کسی که با راه آهن در سال 1355 قهرمان ایران میشود و موجی نو در بسکتبال ایران راه میاندازد. او در بهمن همین سال، تیم پرسپولیس را با بازیکنانی مانند خلخالی، ایلیاوی، سبکتکین و احمد محمدپور به علاوه رسول جوادی و منوچهر مرادی با نتیجه 77 بر 75 شکست میدهد. در اردیبهشت 1356 و در ورزشگاه آزادی او یک بار دیگر با راه آهن و این بار در فینال 112 بر 104 پرسپولیس را درهم میکوبد و قهرمان ایران میشود. خواندن این بخش از کتاب که به شکست پرسپولیس پرمهره و پرطرفدار اختصاص دارد یکی از قسمتهایی است که به شدت به خواننده میچسبد.
درباره بنی هاشمی اما در صفحه 93 نوشته شده:«6 مقاله بسیار ارزشمند از او به یادگار مانده است که 4 مقاله آن در نشریه فدراسیون بسکتبال که خودش مدیر آن بود در زمان ریاست مقدسیان، انتشار یافت و 2 مقاله او درباره تاریخ و اصول ضد حمله و همچنین قانونمندیها و مزیتهای دفاع جاگیری پرس وجود دارد که ارزش زیادی دارند. او اولین کسی بود که با کاربست روش و منطق دیالیکتیکی، سیر تحول تاریخی سیستمهای دفاعی را در بسکتبال مورد بررسی قرار داد. همزمان با او یک پروفسور آلمان شرقی به نام Mahlo در کتابی به نام The functionon factic in the game که ترجمه آن به زبانهای انگلیسی و فرانسه موجود است، دست به چنین اقدامی مبتکرانه زده بود.»
ارامنه
بر خلاف نقدهایی که به کتاب 100 سال بسکتبال با محور بها ندادن به ارامنه وجود دارد، این کتاب بارها از نقش این اقلیت در موفقیتهای بسکتبال ایران صحبت کرده است. رضاپور در صفحه 96 بخشی را با نام «ارامنه در بسکتبال ایران» به ارامنه بسکتبال ایران انحصاراً اختصاص داده است. او در همین صفحه مینویسد:«شاید تا وقتی کسی عکس تیم بسکتبال زنان جلفای اصفهان را ندیده باشد باور این موضوع که بسکتبال ارامنه ریشه در تاریخ دارد و نخستین اسناد رسمی مربوط به بسکتبالیستهای زن ارامنه در ایران به 94 سال پیش برمیگردد، برایش کمی سخت باشد.» به این ترتیب رضاپور اصلا با استناد به بسکتبال ارامنه تاریخ پیدایش این ورزش در ایران را تشریح کرده است. او به خوبی از نقش تیم آرارات در تحویل بازیکنان برجسته به بسکتبال ایران در بخش مردان و زنان صحبت کرده و هرگز به آنها بیتوجه نبوده. او از آرارات به عنوان یک تیم قدیمی در بسکتبال ایران نام برده که قدمت آن به 1323 برمیگردد صحبت میکند. نویسنده به موفقیتهای چشمگیر و بیشمار تیم دختران آرارات اشاره میکند و از بازیکنانی مانند ماری عزیزیان، اولین آواکیان، دیانا آوانسیان، مارو آوانسیان، هیلدا مکومیان، اُدِت آقاجانیان، آیلین ملکیان، تینا عیسائیان و ناره آرتاشسیان سخن به میان میآورد که تینا عیسائیان یکی از بهترینهای تاریخ این ورزش در ایران است و آیرین آرتونیان هم جزو تیمی بود که برای نخستین بار در دیدارهای رسمی و بینالمللی بعد از انقلاب همراه با تیم سه نفره راهی بازیهای ترکمنستان شد. او همچنین از هروس آوانسیان، چهره برجسته داوری ایران و آسیا هم نوشته که اکنون به عنوان ناظر فیبا فعالیت میکند. ورژ آبکاریان سرپرست کمیته داوران و مسابقات فدراسیون هم از قلم رضاپور نیفتاده است. ضمن اینکه از اوشین ساهاکیان و آرن داودی به عنوان بازیکنان ارمنی نسل طلایی سخن به میان آمده از بسیاری بازیکنان خوب بسکتبال ایران نظری کارو هوسپیان، هوسپ نرسیسیان، روبیک خرانیان، وانیک پطرویان، گورگن غریبیان، سرژیک و نژدیک گبری، آرموند سرکیسیان، سورن دربوغوسیان، هنریک، درو و رافی درغوکاسیان و ... نام برده شده است. نه! رضاپور نه تنها برای ارامنه کم نگذاشته، بلکه حالا بسیاری از علاقهمندان، هواداران، محققان، گزارشگران و خبرنگاران بسکتبال هم بیشتر با تاریخچه بسکتبال ارامنه و آرارات آشنا شدهاند.
کسی چه میداند، شاید بابانوئل، امشب در میان کادوهای کوچک و بزرگش، کتاب 100 سال بسکتبال را هم زیر درختان کاج ارامنه نازنین ایران کادوپیچ میکند و بعد قبل از این که کودکان ارمنی از خواب بیدار شوند، از راه شومینه به سورتمهاش برمیگردد!
ادامه دارد...