گزارش جلسه نقد کتاب 100 سال بسکتبال
هادوی: 100 سال بسکتبال من را یاد کتاب مارکز انداخت/ آتشی: بسکتبال ایران به این اثر احتیاج داشت/ صبوری: رضاپور را باید مثل سرهنگ بوئندیا اعدام کنیم!
تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۰۵
به گزارش عصر تعادل، جلسه نقد و بررسی کتاب «100 سال بسکتبال» نوشته افشین رضا پور، بعدازظهر دیروز، یکشنبه 18 آذرماه با حضور عنایتالله آتشی، مرد کهن بسکتبال ایران، دکتر فریده هادوی، پیشکسوت بسکتبال بانوان و استاد دانشگاه و داروین صبوری جامعه شناس ورزشی، با اجرای عذرا مرادی در سالن اجتماعات دانشگاه علوم اجتماعی تهران برگزار شد.
در ابتدای این برنامه عنایتالله آتشی کتاب 100 سال بسکتبال را نخستین اثر مکتوب تاریخ شفاهی بسکتبال ایران دانست و گفت: نویسنده کتاب، شخصی از جامعه بسکتبال است که در تمام عرصههای این ورزش از جمله بازیگری و مربیگری در تیمهای ملی پایه حضور داشته است. ضمن اینکه او نویسندهای برجسته و گزارشگری موفق است و از افرادی محسوب میشود که دوران زیادی را با بسکتبال سپری کرده و به همه شرایط این ورزش واقف است.
حسن سلیقه
آتشی با تاکید بر اینکه رضاپور در این کتاب حسن سلیقه به خرج داده افزود: نویسنده این کتاب علاوه بر حضورش در بسکتبال با پرس و جوهایش به دنبال ترسیم واقعیتی از گذشته بسکتبال بوده و در کنارش برای محتوای این نوشتار کوشش زیادی به خرج داده است. خود من هم فعالیت مشابهی داشتهام و میدانم نویسنده این کتاب چه فشاری را تحمل کرده است. ما در بکستبال ماخذ چندانی نداریم. منابع ما افرادی (پیشکسوتان) هستند که در قید حیاتند. امیدوارم جوانان بسکتبال ما واقف باشند که افتخارات بسکتبال ما نتیجه تلاشهای همین افراد است.
پیشکسوت بسکتبال ایران با اشاره به سیر تاریخی کتاب ادامه داد: از سال 1310 اتفاقات زیادی در بسکتبال افتاد. برخی گروههای سیاسی روی این ورزش تاثیرگذار بودند، ضمن اینکه خودمختاریهای برخی فدراسیونها لطماتی به بسکتبال زد که اگر این لطمهها نبود، شرایط بسکتبال میتوانست بهتر از این باشد.
خاطره آتشی از دانشجویی در چین
در ادامه آتشی به بازگویی خاطرهای پرداخت و گفت: سالها پیش شخصی با من تماس گرفت و گفت دانشجوی رشته دکترای تربیت بدنی در چین است. او دنبال تاریخ شفاهی بسکتبال ایران بود و به من گفت حدود 40 روز است که در ایران به سر میبرد و در این مدت هر روز به فدراسیون بسکتبال رفته اما چیزی عایدش نشده اما یک روز که به فدراسیون مراجعت کرده بود شخصی نام و شماره من را به او داده بود. من هم از این اتفاق خوشحال شدم و یک روز با این دانشجو قرار گذاشتم. او از ساعت 10 صبح آن روز آمد و سوالات متعددی از من پرسید. آن روز من تاسف خوردم که چرا ما هیچ منبع و اطلاعات مکتوبی از بسکتبال ایران نداریم.
دبیر پیشین فدراسیون بسکتبال ایران اضافه کرد: من متولد سال 1324 هستم. سالی که فدراسیون بسکتبال ایران تاسیس شد و به عبارت بهتر مستقل شد، چون پیش از آن بسکتبال و والیبال یک فدراسیون داشتند. سال 24 باشگاه تاج (استقلال فعلی) هم متولد شد. تا امروز ما 29 رئیس و 20 دبیر فدراسیون داشتیم. یکی از وظایف هر فدراسیون بایگانی مطالبی با مضمون اتفاقاتی است که در دوران آن فدراسیون رخ داده که متاسفانه چنین اتفاقی در فدراسیونهای ما نیفتاد و ما هیچ منبعی نداریم.
آتشی با بیان اینکه بیش از افشین رضاپور در بسکتبال ایران حضور داشته اظهار کرد: رضاپور پرداخت خیلی خوبی در این اثر داشته است. من بیش از او در بسکتبال بودم و خیلی از رویدادهای کتاب را در ذهنم دارم. او به دهه 30 پرداخته که آغاز بسکتبال ایران بود. ورزشی که آن زمان در شهر خودش (رشت) انزلی، خراسان، تهران و آبادان فعال بود و بعدها آذربایجانها هم به آنها اضافه شدند. سپس به دهه 40 پرداخته، زمانی که در کنار رقابتهای بسکتبال، مسابقات پرتاب آزاد هم برگزار میشد و ابوالفضل صلبی از ایران در ترکیه به مقام قهرمانی مسابقات جهانی پرتاب پنالتی هم میرسد.
مرد کهن بسکتبال ایران ادامه داد: از سال 1340 به بعد سیستم برگزاری مسابقات تغییر کرد. تا آن زمان فقط مسابقات باشگاههای تهران و قهرمانی کشور برگزار میشد و توجه چندانی به داوران و مربیان نمیشد. البته کمیته مربیان و کمیته فنی هم وجود داشتند. رضاپور در بخشهایی از کتاب به برگزاری مسابقات باشگاههای تهران با حضور تیمهایی مانند دارایی، تاج، هما و راهآهن پرداخته است. روزگارانی که جام باشگاههای تهران به خوبی برگزار میشد و سالن 7 تیر امروزی مملو از جمعیت میشد. خاطرم هست سال 1347 در فینال بسکتبال بانوان تهران قرار بود تیمهای آرارات و انجمن دوشیزگان به مصاف هم بروند و فرح پهلوی هم تماشاگر ویژه این دیدار بود. ساعت 5 بعداز ظهر جمعیت زیادی از میدان توپخانه تا اسدآباد برای تماشای بازی حضور داشتند و ازدحام جمعیتی به گونهای بود که ماموران شهربانی وقت مجبور شدند برای متفرق کردن مردم از پلیس اسب سوار کمک بگیرند!
آتشی با اشاره به بخشی از کتاب که به ظهور خوزستان در بسکتبال ایران پرداخته بیان کرد: سال 1344 تیم خوزستان قهرمان ایران میشود. در دیدار فینال آنها با بازیکنانی مانند مجید توفیق، برومی و شریفی تیم قدرتمند تهران را که بازیکنانی مانند خلخالی و مشحون را در ترکیب خود داشت شکست دادند.
ماجرای حضور هارلم
او درباره تیم هارلم آمریکا هم که در کتاب 100 سال بسکتبال به حضورش در ایران اشاره شده گفت: تیم هارلم در چمن امجدیه (شهید شیرودی فعلی) 14 هزار تماشاگر داشت ولی ما هم بازیکنانی مانند صلبی و اشتری داشتیم که بال هندلینگ بسیار خوبی داشتند. آن زمان مسابقات آموزشگاهها هم در لول بالایی برگزار میشد. به هرحال رضاپور جسارت کرده و کار خوبی را منتشر کرده که جای سپاس دارد. ما به چنین کتابی احتیاج داشتیم. قرار است او در ویراست جدید کارش برخی نکات را اصلاح کند و ماهم آمادهایم که به او کمک کنیم. خود من هم در صدد هستم کتابی با سبک دیگری درباره قهرمانان گمنام بسکتبال ایران بنویسم. درباره تمام کسانی که در عرصه بسکتبال ما عمرشان را گذاشتند. ما سال 54 با بازیکنانی نظیر سبکتکین، ایلیاوی و مظفر بنی هاشمی به فیلیپین رفتیم و پنجم شدیم اما هنوز هم مردم فیلیپین درباره آنها از من میپرسند!
نقش ارامنه در بسکتبال
سرمربی پیشین تیم ملی بسکتبال ایران در نقد کتاب هم گفت: رضاپور باید به این نکته توجه داشته باشد که فقط مسلمانان در ایران بسکتبال بازی نکردند. حسن ذوالفقاری برای بسکتبال زرتشتیان زحمات زیادی کشید. ضمن اینکه اگر به قهرمانان ارامنه بسکتبال بپردازیم متوجه میشویم که آنها 25 بازیکن مرد و 25 بازیکن زن به تیمهای ملی ما دادهاند. از آرتوش اسکندریان گرفته تا اوشین ساهاکیان که به تازگی خداحافظی کرد و آرن داودی. او به بسکتبال ارامنه پرداخته اما به نظر من باید بیشتر درباره آنها مینوشت. ما سه بار قهرمان آسیا شدیم و در ردههای جوانان و امید و باشگاهی هم به قهرمانی رسیدیم ولی تمام این نتایج ثمره تلاش افرادی بوده که در بسکتبال پایداری کردهاند و مربیانی مانند شریعتنژاد، ذوالفقاری و سعید فتحی که در دوران مختلف نیروهای متعددی به بسکتبال ایران معرفی کردند. 72 سال قدمت بسکتبال ایران شرایطی دارد که باید بیشتر به آن بپردازیم.
آتشی اضافه کرد: ما به بسکتبال زنان کمتر اهمیت میدهیم اما آنها قبل از انقلاب اسلامی بهتر از مردان ما نتیجه گرفتند. سال 1355 تیم ملی بسکتبال زنان ایران میتوانست به مقام سوم آسیا در کویت برسد اما چهارم شد که این اتفاق جای بحث بسیاری دارد. در بولتنی که من به اتفاق مظفر بنی هاشمی داشتیم، مقداری از فعالیتهای بانوان را درج کردیم. ما به عنوان قدرت اول آسیا مطرح شدیم و این نتیجه کار هیاتهای استانی و مربیانی است که بدون چشمداشت خدمت کردند. در گذشته پولی در بسکتبال نبود و حالا مقداری پول وارد این ورزش شده است. سال 1338 خاطرم هست که در گرگان زمین روباز بسکتبال وجود داشت و جمعیت زیادی برای تماشای مسابقات میآمد. گرگان مهد بسکتبال ایران است و ما باید به بسکتبال در این شهر و جاهای دیگری مانند آذربایجان، ، مازندران، شیراز، کرمان و گیلان هم بیشتر بپردازیم.
تفاوت نقد و انتقاد
فریده هادوی، پیشکسوت و مربی بسکتبال بانوان و استاد دانشگاه دیگر سخنران این مراسم بود. هادوی در ابتدا به مقوله «نقد» و مقایسهاش با «انتقاد» پرداخت و افزود: نقد دانشی برای بررسی نقاط قوت و ضعف است و برای سنجش و اعتباریابی یک اثر ادبی مورد استفاده قرار میگیرد. مقولهای که با انتقاد متفاوت است چون در نقد نیمههای پر و خالی لیوان با هم دیده میشوند. به رضاپورتبریک میگویم. من حدود 20 اثر در زمینه تربیت بدنی منتشر کردم اما شهامت آن را ندارم که آنچه نوشتهام را به افرادی برای نقد بدهم. ما دو هزار و 500 سال تاریخ داریم که بخش اعظم آن را شفاهی و افواهی نقل کردیم. این موضوع از یک بعد خوب نیست، چون ممکن است در نقل شفاهی برخی چیزهای مهم فراموش شوند. از سوی دیگر اما نقل شفاهی نکته مثبتی دارد، چرا که ما فارسی زبانان امروزه هم معنی اشعار بزرگان شعر و ادب پارسی را میدانیم و دلیل آن همین تاریخ شفاهی است.
هادوی انگلستان را به عنوان کشور نمونهای که در زمینه مستندسازی آثار فراوانی دارد مثال زد و اظهار کرد: ملتی که اعتقاد به مستندسازی دارد، احتیاجی به تجربه بسیاری چیزها ندارد.
100 سال تنهایی و 100 سال بسکتبال
او در ادامه به تشابه نام کتاب رضاپور و «100 سال تنهایی» شاهکار گابریل گارسیا مارکز در رئالیسم جادویی اشاره کرد و گفت: با خواندن نام 100سال بسکتبال یاد کتاب مارکز افتادم. واقعا بسکتبال هم 100 سال را در تنهایی گذارند تا شاهد نوشتار رضاپور بودیم. من 50 سال آن را تجربه کردهام. بسکتبال من با اولین فریادهای یک بازیکن ذخیره که بازیکنان اصلی تیمش را تشویق میکرد شروع میشود و به جایی میرسد که مقابل شیرالیو و رئیس وقت فدراسیون بازی میکنم. از اولین مربیگری من در آرارات، از نخستین قهرمانی با ایرانا تا قهرمانی باشگاههای کشور. اینها را گفتم که جلب اعتماد کنم و بگویم که من هم جزو نقد هستم.
انتقاد از عکس روی جلد
پیشکسوت بسکتبال بانوان ایران با انتقاد از عکس روی جلد کتاب تاکید کرد: در عکس روی جلد تصویر 2 نفر از بازیکنان فعلی بسکتبال ایران دیده میشود. هرچند تصویر عمو صلبی (ابوالفضل صلبی) هم هست اما عکس آنها کنار صلبی نمیتواند گویای 100 سال بسکتبال ایران باشد. این نشان میده که 100 سال بسکتبال ما مردانه بوده است! پیشنهاد میکنم به این مقوله جامعتر نگاه شود.
او همچنین با انتقاد از نوشتههای روی جلد افزود: یک نوشته قرمز بزرگ (عنوان کتاب) و سه سوتیتر داریم که با رنگ سفید و یک فونت نوشته شده اند. پیشنهاد میکنم تیترها تغییر کنند و عنوان کتاب هم 100 سال بسکتبال ایران باشد. چون ما بیشتر به مستندات بسکتبال ایران احتیاج داریم تا جهان.
فراز کتاب
هادوی با تمجید از بخش یادداشت نویسنده، آن را فراز کتاب رضاپور دانست و بیان کرد: این متن خیلی پخته است و یادداشت نویسنده بسیار قوی نوشته شده است. در پیشگفتار اما به فلسفه روند بسکتبال اشاره شده اما من در این اثر بیشتر سیر تاریخی را دیدم تا فلسفه روند بسکتبال. درباره مطالب فهرستنویسی هم به دو نکته باید اشاره کنم. یکی از بعد موضوعی و دیگری از بعد شکلی. از نظر موضوعی اصولی در فهرست نویسی وجود دارد که رعایت نشده است. عنوان هر فصل باید نشان دهنده محتوای فصل باشد. از نظر شکلی هم فونتها همه یک اندازه است. این یعنی همه ارزشها یکسانند که باید تغییر کند. وقتی ما تیتر اصلی داریم ، یادها و خاطرات باید وارد باکس شوند.
او درباره بخشبندی کتاب هم گفت: کتاب حاضر دارای 4 بخش است. بخش یک، تامل تاملی تاریخی است. بخش دو اما به نظرم هرچه جامانده نویسنده در این بخش گنجانده است. بخش سوم هم افتخارات است که بدون فلسفه نوشته شده است. بخش چهارم هم تصاویر است که هیچ هدف خاصی نداشت. بخشبندی در کتاب خیلی قابل توجه است. بسکتبال ورزشی دانشگاهی است ولی چرا نویسنده بسکتبال مردان را از زنان جدا کرده است؟ در صفحه 55 راجع به توفیق نوشته شده «نوخواستهای از آبادان» تا صفحه 142 که با میانتیتر «نوجوان آبادانی» داستان من را نوشته است.
بخش افول کتاب
پیشکسوت بسکتبال ایران اضافه کرد: وقتی چیزی به نام بسکتبال در خوزستان داریم، باید بدانیم که فقط درباره مردان نبوده است. اگر من بخواهم طرح آمایش سرزمینی داشته باشم، باید بسکتبال زنان و مردان خوزستان را یکجا ببینم. اینها باعث میشود که کاربرد کتاب کمتر شود. تصاویر گاهی از نوشتار گویاتر و جامعترند اما من نفهمیدم در بخش تصاویر چرا برخی هستند و برخی نیستند؟! همانطور که بخش یادداشت نویسنده، فراز کتاب بود، بخش تصاویر نقطه افول کتاب است. ضمن اینکه مخاطبان کتاب مشخص نیستند.
هادوی در پایان صحبتهایش به روخوانی پشت جلد کتاب پرداخت و تصریح کرد: به نظر من نویسندهای که پیگیری میکند و مقابل نقدها میایستد، باید سرتعظیم فرود بیاوریم.
ماجرای اعدام سرهنگ بوئندیا و رضاپور
داروین صبوری به عنوان آخرین سخنران این برنامه ضمن تایید نکته سنجی هادوی درباره قیاس 100 سال تنهایی مارکز و 100سال بسکتبال رضاپور به مزاح گفت: داستان 100 سال تنهایی مارکز از لحظه اعدام سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آغاز میشود. کاری که ما میخواهیم با رضاپور انجام دهیم.
صبوری در ادامه به مقوله ورزش در مدرنیته اشاره کرد و افزود: ما از یک جا به بعد مجبور شدیم با مفهوم مدرنیته روبرو شویم که یک مواجهه مستقیم نبود و انگار ما را وارد یک ساختمان کردهاند که همه چیز در آن وجود دارد. نمود عینی آن ملاقات عباس میرزا با موسیو ژوبر است که از این خاورشناس میپرسد چرا ما اینقدر عقب افتادهایم و چرا نمیتوانیم پیشگام با شما حرکت کنیم. عباس میرزا به ژوبر میگوید «با من حرف بزن غریبه». از وقتی مجبور به پذیرش مدرنیته شدیم به قول دورکهایم:«ارزشهایش سنتی وجاهت خود را از دست میدهند ولی هیچ ارزشی به جای آن خلق نمیشود.» ما دست به ابتکار زدیم! نوشتههای هایدگر را به اشتباه ترجمه کردیم. غرب زدگی جلال را نوشتیم. در سیاست چه بلاهایی سر روسو و جان لاک آوردیم تا رسیدیم به ورزش و خواستیم برایش ارزش خلق کنیم.
این جامعه شناس ورزشی ادامه داد: هر نهاد اجتماعی نیاز به تئوریسین دارد ولی ورزش به عنوان نهاد اجتماعی تئوریسین ندارد. مگر میتوانیم نهاد ورزشی را بدون تئورریسین فرض کنیم؟! من سالها کتابفروش بودم و متاسفانه باید بگویم استادان ما دست به کپیکاری میزنند. استاد تمام دانشگاه کتابی مینویسد که 70 درصدش کپی است و عضو هیات علمی دانشگاه همه کتابش کپی یک نویسنده کانادایی است. اینها فاجعه است و وقتی کسی به اسم رضاپور کتابی نوشته و آن را به بوته نقد میسپارد باید به او آفرین بگوییم. در حوزه ورزش کتابهای فراوانی داریم که پشت ویترین نمیآیند و اگر نیایند به چرخه نقد هم نخواهند رسید.
صبوری با انتقاد از ویرایش کتاب گفت: ویراستاری کتاب را باید یک بار بررسی کرد. برخی جاها افعال و ضمیرها از قلم افتاده است. قرار بوده یک تاریخ اجتماعی گفته شود. جوامع سنتی وقتی از تاریخ صحبت میکنند خاطرهگویی میکنند که بیفایده است. زمانی به دنیای مدرن وارد میشویم که برای هر پدیدهای تارخی بنویسیم.
جای خالی مخاطبان
او با اشاره به صفحه 18 کتاب توضیح داد: در این صفحه به سرآغاز بازی با توپ پرداخته شده و از سرادوارد بورنت تایلر به عنوان پدر مردم شناسی یاد شده اما تایلر پدر مردمشناسی نیست، بلکه او پدر مردمشناسی فرهنگی محسوب میشود. در مجموع من فصل نخست را دوست داشتم. ضمن اینکه ما در تیتر رفرنس (ارجاع) نمیدهیم و رفرنس باید در آخر مطلب بیاید. در فصل یک پایان دوران ناصری، تاریخ اجتماعی با پدیدهای به نام ورزش قیاس شده است اما درابره مخاطبان بسکتبال چیزی دیده نمیشود. هواداران بسکتبال اینجا غایبند. طبقه و خاستگاه آنها و اینکه چه نقشی در پیشرفت و سکون بسکتبال داشتهاند مشخص نیست. در یک کتاب اگر عکسی را حتی از آلبوم شخصی منتشر کنیم، باید از او نام ببریم.
نقطه ضعف نویسنده
صبوری درباره منابع کتاب هم اظهار کرد: نقطه ضعف نویسنده این است که فقط از مردم شناسی بلانچارد به عنوان منبع استفاده میکند و در تاریخ اجتماعی هم فقط کتاب یروان آبراهامیان را ماخذ خود قرار میدهد. در فصل دوم به اشتباه نوشته شده برخی منابع این فصل ولی در فصلهای دیگر چنین چیزی نداریم. در فصل اول نویسنده رفرنس میدهد اما در فصلهای بعدی کمتر چنین چیزی به چشم میخورد. وقتی رفرنس نمیدهیم یعنی هرچه مینویسیم از خودمان است.
این جامعه شناس ورزشی ادامه داد: در انتهای کتاب و در بخش «درباره نویسنده» نوشته شده رضاپور سال 1350 به دنیا آمده اما در ادامه آمده که او از سال 1348 مربی تیم جوانان ایران بوده است! یعنی 2 سال پیش از اینکه به دنیا بیاید! ضمن اینکه در معرفی نویسنده، خود نویسنده نباید بنویسد که کارنامه درخشانی دارد (در این لحظه یکی از حاضران در جلسه توضیح داد که این بخش نوشته رضاپور نیست و ناشر آن را ضمیمه کتاب کرده است)
در پایان نوبت به صحبتهای افشین رضاپور، نویسنده کتاب 100 سال بسکتبال رسید که او ضمن تشکر از سخنرانان گفت: من با صبوری صحبتهای عزیزان را گوش کردم و قطعا از آنها استفاده میکنم. من در زندگی هم دنابل چالشها هستم. هرچه چالش بیشتر باشد انسان هم بیشتر رشد میکند. از همه موارد در وهله نخست برای رشد خودم استفاده میکنم. من این کتاب را خیلی حسی نوشتم. برای من گزارشهای اجتماعی اهمیت دارند. وقتی حسین کاراندیش در زمان اشغال روسیه و انگلیس بازیکنان را در پادگان تمرین میدهد اتفاق مهمی افتاده است یا زمانی که زمانی که تیم ایران مقابل کوبا قرار میگیرد که فیدل کاسترو را در ترکیب خود دارد. یا ماجرای کودتای 28 مرداد که در بخشی از کتاب به آن اشاره کردم و ماجرای آن کشتی که در بندر انزلی پهلو گرفت و نشان میدهد بسکتبال هم در ماجرای 28 مرداد حضور داشته است. اینها اتفاقات بزرگی است که شاید هرگز تاریخ آنها را ثبت نکند.
رضاپور ادامه داد: نکاتی در فرم کار بود که برای من خیلی اهمیت دارد و به آن توجه خواهم کرد. من سعی کردم حوزههای فردی را مطرح کنم. من این اثر را اردیبهشت سال 96 به ناشر سپردم و پس از آن اتفاقهای مهمی افتاد. مثل حضور صنم نظامی به عنوان نخستین بانوی ناظر فیبا از ایران که توانستم در حد یک خط به کتاب اضافه کنم و در چاپ بعدی بیشتر به آن میپردازم.
او درباره رفرنسها هم توضیح داد: ما واقعا رفرنسی نداشتیم. من با تک تک سلولهای وجودم 8 ماه در خانه نشستم و کار 10 سال را انجام دادم.
در حاشیه
* در این مراسم غیر از سخنرانان چهرههایی مانند فریده شجاعی، نایب رئیس بانوان فدراسیون بسکتبال، مصطفی هاشمی، پرافتخارترین مربی باشگاهی ایران، رضا محمدیمنش، سرمربی تیم پگاه ایران، عباس مرشدی، حمید حامی از پیشکسوتان بسکتبال، صنم نظامی، نخستین ناظر زن ایرانی در بازیهای آسیایی جاکارتا، سعیده علی، دلارام وکیلی و سارا اعتماد از بازیکنان تیم ملی بسکتبال بانوان ایران، فریناز طائرپور، مربی بسکتبال بانوان حضور داشتند.
*مصطفی هاشمی معتقد بود که در این کتاب بازیکنان پس از انقلاب اسلامی تا دهه 80 دیده نشدهاند و باید بیشتر به آنها پرداخت.
*صنم نظامی در پایان جلسه با تمجید از کتاب رضاپور اظهار کرد از آنجا که مدرکش کارشناسی ادبیات فارسی است، حاضر است در ویراست چاپ دوم کتاب به او کمک کند.
*آتشی در بخش از برنامه به هادوی گفت که خودش را خوب معرفی نکرده و افزود: پیش از انقلاب و زمانی که من مربی تیم تاج بودم در یک بازی باید در آبادان به مصاف تیم این شهر میرفتیم. در آن تیم دختری 13 ساله با موهای وزوزی بود که حسابی ما را اذیت کرد. آن دختر بعدها به همه موفقیتهای بسکتبال رسید.
*فریده شجاعی، نایب رئیس بانوان فدراسیون در پایان جلسه پس از اصرار مرادی، مجری برنامه برای صحبت گفت: من نقد بلد نیستم. چون نمیتوانم همزمان هم نیمه پر و هم نیمه خالی لیوان را ببینم ولی اعتقاداتی داریم. همانطور که استادان گفتند نوشتن کار بسیار سختی است و باید به آرشیو رجوع کرد. من فکر میکنم خیلی کم به آرشیو رجوع شده است. این در حالی است که از سال 45 مطبوعات ورزشی در ایران فعالیت گستردهای داشتند. در این کتاب بسیاری افراد دیده نشدهاند. زمانی که قرار است یک کتاب چاپ شود بهتر است آن را در اختیار دوستان قرار دهیم چون مخاطبان آن جامعه بسکتبال هستند. امیدوارم بخش اعظمی از چاپ دوم از آنجا که ممنوعیت بازی بانوان ما با پوشش اسلامی برداشته شده و لیگهای پویایی دارند به بانوان اختصاص پیدا کند.
*فریناز طائرپور هم اعتقاد داشت بهتر است عکس بازیکنان تیم بسکتبال نوجوانان ایران که سال پیش به عنوان نخستین تیم بسکتبال پنج نفره پس از چهار دهه در هند به مقام چهارم رسید در کتاب چاپ شود.
*افشین رضاپور در پایان برای برخی حاضران کتابش را امضا کرد.
*مصطفی هاشمی که طرفدار پر و پاقرص تیم پرسپولیس است، در پایان برنامه عجله داشت که به تماشای بازی این تیم و سپاهان برسد.
در ابتدای این برنامه عنایتالله آتشی کتاب 100 سال بسکتبال را نخستین اثر مکتوب تاریخ شفاهی بسکتبال ایران دانست و گفت: نویسنده کتاب، شخصی از جامعه بسکتبال است که در تمام عرصههای این ورزش از جمله بازیگری و مربیگری در تیمهای ملی پایه حضور داشته است. ضمن اینکه او نویسندهای برجسته و گزارشگری موفق است و از افرادی محسوب میشود که دوران زیادی را با بسکتبال سپری کرده و به همه شرایط این ورزش واقف است.
حسن سلیقه
آتشی با تاکید بر اینکه رضاپور در این کتاب حسن سلیقه به خرج داده افزود: نویسنده این کتاب علاوه بر حضورش در بسکتبال با پرس و جوهایش به دنبال ترسیم واقعیتی از گذشته بسکتبال بوده و در کنارش برای محتوای این نوشتار کوشش زیادی به خرج داده است. خود من هم فعالیت مشابهی داشتهام و میدانم نویسنده این کتاب چه فشاری را تحمل کرده است. ما در بکستبال ماخذ چندانی نداریم. منابع ما افرادی (پیشکسوتان) هستند که در قید حیاتند. امیدوارم جوانان بسکتبال ما واقف باشند که افتخارات بسکتبال ما نتیجه تلاشهای همین افراد است.
پیشکسوت بسکتبال ایران با اشاره به سیر تاریخی کتاب ادامه داد: از سال 1310 اتفاقات زیادی در بسکتبال افتاد. برخی گروههای سیاسی روی این ورزش تاثیرگذار بودند، ضمن اینکه خودمختاریهای برخی فدراسیونها لطماتی به بسکتبال زد که اگر این لطمهها نبود، شرایط بسکتبال میتوانست بهتر از این باشد.
خاطره آتشی از دانشجویی در چین
در ادامه آتشی به بازگویی خاطرهای پرداخت و گفت: سالها پیش شخصی با من تماس گرفت و گفت دانشجوی رشته دکترای تربیت بدنی در چین است. او دنبال تاریخ شفاهی بسکتبال ایران بود و به من گفت حدود 40 روز است که در ایران به سر میبرد و در این مدت هر روز به فدراسیون بسکتبال رفته اما چیزی عایدش نشده اما یک روز که به فدراسیون مراجعت کرده بود شخصی نام و شماره من را به او داده بود. من هم از این اتفاق خوشحال شدم و یک روز با این دانشجو قرار گذاشتم. او از ساعت 10 صبح آن روز آمد و سوالات متعددی از من پرسید. آن روز من تاسف خوردم که چرا ما هیچ منبع و اطلاعات مکتوبی از بسکتبال ایران نداریم.
دبیر پیشین فدراسیون بسکتبال ایران اضافه کرد: من متولد سال 1324 هستم. سالی که فدراسیون بسکتبال ایران تاسیس شد و به عبارت بهتر مستقل شد، چون پیش از آن بسکتبال و والیبال یک فدراسیون داشتند. سال 24 باشگاه تاج (استقلال فعلی) هم متولد شد. تا امروز ما 29 رئیس و 20 دبیر فدراسیون داشتیم. یکی از وظایف هر فدراسیون بایگانی مطالبی با مضمون اتفاقاتی است که در دوران آن فدراسیون رخ داده که متاسفانه چنین اتفاقی در فدراسیونهای ما نیفتاد و ما هیچ منبعی نداریم.
آتشی با بیان اینکه بیش از افشین رضاپور در بسکتبال ایران حضور داشته اظهار کرد: رضاپور پرداخت خیلی خوبی در این اثر داشته است. من بیش از او در بسکتبال بودم و خیلی از رویدادهای کتاب را در ذهنم دارم. او به دهه 30 پرداخته که آغاز بسکتبال ایران بود. ورزشی که آن زمان در شهر خودش (رشت) انزلی، خراسان، تهران و آبادان فعال بود و بعدها آذربایجانها هم به آنها اضافه شدند. سپس به دهه 40 پرداخته، زمانی که در کنار رقابتهای بسکتبال، مسابقات پرتاب آزاد هم برگزار میشد و ابوالفضل صلبی از ایران در ترکیه به مقام قهرمانی مسابقات جهانی پرتاب پنالتی هم میرسد.
مرد کهن بسکتبال ایران ادامه داد: از سال 1340 به بعد سیستم برگزاری مسابقات تغییر کرد. تا آن زمان فقط مسابقات باشگاههای تهران و قهرمانی کشور برگزار میشد و توجه چندانی به داوران و مربیان نمیشد. البته کمیته مربیان و کمیته فنی هم وجود داشتند. رضاپور در بخشهایی از کتاب به برگزاری مسابقات باشگاههای تهران با حضور تیمهایی مانند دارایی، تاج، هما و راهآهن پرداخته است. روزگارانی که جام باشگاههای تهران به خوبی برگزار میشد و سالن 7 تیر امروزی مملو از جمعیت میشد. خاطرم هست سال 1347 در فینال بسکتبال بانوان تهران قرار بود تیمهای آرارات و انجمن دوشیزگان به مصاف هم بروند و فرح پهلوی هم تماشاگر ویژه این دیدار بود. ساعت 5 بعداز ظهر جمعیت زیادی از میدان توپخانه تا اسدآباد برای تماشای بازی حضور داشتند و ازدحام جمعیتی به گونهای بود که ماموران شهربانی وقت مجبور شدند برای متفرق کردن مردم از پلیس اسب سوار کمک بگیرند!
آتشی با اشاره به بخشی از کتاب که به ظهور خوزستان در بسکتبال ایران پرداخته بیان کرد: سال 1344 تیم خوزستان قهرمان ایران میشود. در دیدار فینال آنها با بازیکنانی مانند مجید توفیق، برومی و شریفی تیم قدرتمند تهران را که بازیکنانی مانند خلخالی و مشحون را در ترکیب خود داشت شکست دادند.
ماجرای حضور هارلم
او درباره تیم هارلم آمریکا هم که در کتاب 100 سال بسکتبال به حضورش در ایران اشاره شده گفت: تیم هارلم در چمن امجدیه (شهید شیرودی فعلی) 14 هزار تماشاگر داشت ولی ما هم بازیکنانی مانند صلبی و اشتری داشتیم که بال هندلینگ بسیار خوبی داشتند. آن زمان مسابقات آموزشگاهها هم در لول بالایی برگزار میشد. به هرحال رضاپور جسارت کرده و کار خوبی را منتشر کرده که جای سپاس دارد. ما به چنین کتابی احتیاج داشتیم. قرار است او در ویراست جدید کارش برخی نکات را اصلاح کند و ماهم آمادهایم که به او کمک کنیم. خود من هم در صدد هستم کتابی با سبک دیگری درباره قهرمانان گمنام بسکتبال ایران بنویسم. درباره تمام کسانی که در عرصه بسکتبال ما عمرشان را گذاشتند. ما سال 54 با بازیکنانی نظیر سبکتکین، ایلیاوی و مظفر بنی هاشمی به فیلیپین رفتیم و پنجم شدیم اما هنوز هم مردم فیلیپین درباره آنها از من میپرسند!
نقش ارامنه در بسکتبال
سرمربی پیشین تیم ملی بسکتبال ایران در نقد کتاب هم گفت: رضاپور باید به این نکته توجه داشته باشد که فقط مسلمانان در ایران بسکتبال بازی نکردند. حسن ذوالفقاری برای بسکتبال زرتشتیان زحمات زیادی کشید. ضمن اینکه اگر به قهرمانان ارامنه بسکتبال بپردازیم متوجه میشویم که آنها 25 بازیکن مرد و 25 بازیکن زن به تیمهای ملی ما دادهاند. از آرتوش اسکندریان گرفته تا اوشین ساهاکیان که به تازگی خداحافظی کرد و آرن داودی. او به بسکتبال ارامنه پرداخته اما به نظر من باید بیشتر درباره آنها مینوشت. ما سه بار قهرمان آسیا شدیم و در ردههای جوانان و امید و باشگاهی هم به قهرمانی رسیدیم ولی تمام این نتایج ثمره تلاش افرادی بوده که در بسکتبال پایداری کردهاند و مربیانی مانند شریعتنژاد، ذوالفقاری و سعید فتحی که در دوران مختلف نیروهای متعددی به بسکتبال ایران معرفی کردند. 72 سال قدمت بسکتبال ایران شرایطی دارد که باید بیشتر به آن بپردازیم.
آتشی اضافه کرد: ما به بسکتبال زنان کمتر اهمیت میدهیم اما آنها قبل از انقلاب اسلامی بهتر از مردان ما نتیجه گرفتند. سال 1355 تیم ملی بسکتبال زنان ایران میتوانست به مقام سوم آسیا در کویت برسد اما چهارم شد که این اتفاق جای بحث بسیاری دارد. در بولتنی که من به اتفاق مظفر بنی هاشمی داشتیم، مقداری از فعالیتهای بانوان را درج کردیم. ما به عنوان قدرت اول آسیا مطرح شدیم و این نتیجه کار هیاتهای استانی و مربیانی است که بدون چشمداشت خدمت کردند. در گذشته پولی در بسکتبال نبود و حالا مقداری پول وارد این ورزش شده است. سال 1338 خاطرم هست که در گرگان زمین روباز بسکتبال وجود داشت و جمعیت زیادی برای تماشای مسابقات میآمد. گرگان مهد بسکتبال ایران است و ما باید به بسکتبال در این شهر و جاهای دیگری مانند آذربایجان، ، مازندران، شیراز، کرمان و گیلان هم بیشتر بپردازیم.
تفاوت نقد و انتقاد
فریده هادوی، پیشکسوت و مربی بسکتبال بانوان و استاد دانشگاه دیگر سخنران این مراسم بود. هادوی در ابتدا به مقوله «نقد» و مقایسهاش با «انتقاد» پرداخت و افزود: نقد دانشی برای بررسی نقاط قوت و ضعف است و برای سنجش و اعتباریابی یک اثر ادبی مورد استفاده قرار میگیرد. مقولهای که با انتقاد متفاوت است چون در نقد نیمههای پر و خالی لیوان با هم دیده میشوند. به رضاپورتبریک میگویم. من حدود 20 اثر در زمینه تربیت بدنی منتشر کردم اما شهامت آن را ندارم که آنچه نوشتهام را به افرادی برای نقد بدهم. ما دو هزار و 500 سال تاریخ داریم که بخش اعظم آن را شفاهی و افواهی نقل کردیم. این موضوع از یک بعد خوب نیست، چون ممکن است در نقل شفاهی برخی چیزهای مهم فراموش شوند. از سوی دیگر اما نقل شفاهی نکته مثبتی دارد، چرا که ما فارسی زبانان امروزه هم معنی اشعار بزرگان شعر و ادب پارسی را میدانیم و دلیل آن همین تاریخ شفاهی است.
هادوی انگلستان را به عنوان کشور نمونهای که در زمینه مستندسازی آثار فراوانی دارد مثال زد و اظهار کرد: ملتی که اعتقاد به مستندسازی دارد، احتیاجی به تجربه بسیاری چیزها ندارد.
100 سال تنهایی و 100 سال بسکتبال
او در ادامه به تشابه نام کتاب رضاپور و «100 سال تنهایی» شاهکار گابریل گارسیا مارکز در رئالیسم جادویی اشاره کرد و گفت: با خواندن نام 100سال بسکتبال یاد کتاب مارکز افتادم. واقعا بسکتبال هم 100 سال را در تنهایی گذارند تا شاهد نوشتار رضاپور بودیم. من 50 سال آن را تجربه کردهام. بسکتبال من با اولین فریادهای یک بازیکن ذخیره که بازیکنان اصلی تیمش را تشویق میکرد شروع میشود و به جایی میرسد که مقابل شیرالیو و رئیس وقت فدراسیون بازی میکنم. از اولین مربیگری من در آرارات، از نخستین قهرمانی با ایرانا تا قهرمانی باشگاههای کشور. اینها را گفتم که جلب اعتماد کنم و بگویم که من هم جزو نقد هستم.
انتقاد از عکس روی جلد
پیشکسوت بسکتبال بانوان ایران با انتقاد از عکس روی جلد کتاب تاکید کرد: در عکس روی جلد تصویر 2 نفر از بازیکنان فعلی بسکتبال ایران دیده میشود. هرچند تصویر عمو صلبی (ابوالفضل صلبی) هم هست اما عکس آنها کنار صلبی نمیتواند گویای 100 سال بسکتبال ایران باشد. این نشان میده که 100 سال بسکتبال ما مردانه بوده است! پیشنهاد میکنم به این مقوله جامعتر نگاه شود.
او همچنین با انتقاد از نوشتههای روی جلد افزود: یک نوشته قرمز بزرگ (عنوان کتاب) و سه سوتیتر داریم که با رنگ سفید و یک فونت نوشته شده اند. پیشنهاد میکنم تیترها تغییر کنند و عنوان کتاب هم 100 سال بسکتبال ایران باشد. چون ما بیشتر به مستندات بسکتبال ایران احتیاج داریم تا جهان.
فراز کتاب
هادوی با تمجید از بخش یادداشت نویسنده، آن را فراز کتاب رضاپور دانست و بیان کرد: این متن خیلی پخته است و یادداشت نویسنده بسیار قوی نوشته شده است. در پیشگفتار اما به فلسفه روند بسکتبال اشاره شده اما من در این اثر بیشتر سیر تاریخی را دیدم تا فلسفه روند بسکتبال. درباره مطالب فهرستنویسی هم به دو نکته باید اشاره کنم. یکی از بعد موضوعی و دیگری از بعد شکلی. از نظر موضوعی اصولی در فهرست نویسی وجود دارد که رعایت نشده است. عنوان هر فصل باید نشان دهنده محتوای فصل باشد. از نظر شکلی هم فونتها همه یک اندازه است. این یعنی همه ارزشها یکسانند که باید تغییر کند. وقتی ما تیتر اصلی داریم ، یادها و خاطرات باید وارد باکس شوند.
او درباره بخشبندی کتاب هم گفت: کتاب حاضر دارای 4 بخش است. بخش یک، تامل تاملی تاریخی است. بخش دو اما به نظرم هرچه جامانده نویسنده در این بخش گنجانده است. بخش سوم هم افتخارات است که بدون فلسفه نوشته شده است. بخش چهارم هم تصاویر است که هیچ هدف خاصی نداشت. بخشبندی در کتاب خیلی قابل توجه است. بسکتبال ورزشی دانشگاهی است ولی چرا نویسنده بسکتبال مردان را از زنان جدا کرده است؟ در صفحه 55 راجع به توفیق نوشته شده «نوخواستهای از آبادان» تا صفحه 142 که با میانتیتر «نوجوان آبادانی» داستان من را نوشته است.
بخش افول کتاب
پیشکسوت بسکتبال ایران اضافه کرد: وقتی چیزی به نام بسکتبال در خوزستان داریم، باید بدانیم که فقط درباره مردان نبوده است. اگر من بخواهم طرح آمایش سرزمینی داشته باشم، باید بسکتبال زنان و مردان خوزستان را یکجا ببینم. اینها باعث میشود که کاربرد کتاب کمتر شود. تصاویر گاهی از نوشتار گویاتر و جامعترند اما من نفهمیدم در بخش تصاویر چرا برخی هستند و برخی نیستند؟! همانطور که بخش یادداشت نویسنده، فراز کتاب بود، بخش تصاویر نقطه افول کتاب است. ضمن اینکه مخاطبان کتاب مشخص نیستند.
هادوی در پایان صحبتهایش به روخوانی پشت جلد کتاب پرداخت و تصریح کرد: به نظر من نویسندهای که پیگیری میکند و مقابل نقدها میایستد، باید سرتعظیم فرود بیاوریم.
ماجرای اعدام سرهنگ بوئندیا و رضاپور
داروین صبوری به عنوان آخرین سخنران این برنامه ضمن تایید نکته سنجی هادوی درباره قیاس 100 سال تنهایی مارکز و 100سال بسکتبال رضاپور به مزاح گفت: داستان 100 سال تنهایی مارکز از لحظه اعدام سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آغاز میشود. کاری که ما میخواهیم با رضاپور انجام دهیم.
صبوری در ادامه به مقوله ورزش در مدرنیته اشاره کرد و افزود: ما از یک جا به بعد مجبور شدیم با مفهوم مدرنیته روبرو شویم که یک مواجهه مستقیم نبود و انگار ما را وارد یک ساختمان کردهاند که همه چیز در آن وجود دارد. نمود عینی آن ملاقات عباس میرزا با موسیو ژوبر است که از این خاورشناس میپرسد چرا ما اینقدر عقب افتادهایم و چرا نمیتوانیم پیشگام با شما حرکت کنیم. عباس میرزا به ژوبر میگوید «با من حرف بزن غریبه». از وقتی مجبور به پذیرش مدرنیته شدیم به قول دورکهایم:«ارزشهایش سنتی وجاهت خود را از دست میدهند ولی هیچ ارزشی به جای آن خلق نمیشود.» ما دست به ابتکار زدیم! نوشتههای هایدگر را به اشتباه ترجمه کردیم. غرب زدگی جلال را نوشتیم. در سیاست چه بلاهایی سر روسو و جان لاک آوردیم تا رسیدیم به ورزش و خواستیم برایش ارزش خلق کنیم.
این جامعه شناس ورزشی ادامه داد: هر نهاد اجتماعی نیاز به تئوریسین دارد ولی ورزش به عنوان نهاد اجتماعی تئوریسین ندارد. مگر میتوانیم نهاد ورزشی را بدون تئورریسین فرض کنیم؟! من سالها کتابفروش بودم و متاسفانه باید بگویم استادان ما دست به کپیکاری میزنند. استاد تمام دانشگاه کتابی مینویسد که 70 درصدش کپی است و عضو هیات علمی دانشگاه همه کتابش کپی یک نویسنده کانادایی است. اینها فاجعه است و وقتی کسی به اسم رضاپور کتابی نوشته و آن را به بوته نقد میسپارد باید به او آفرین بگوییم. در حوزه ورزش کتابهای فراوانی داریم که پشت ویترین نمیآیند و اگر نیایند به چرخه نقد هم نخواهند رسید.
صبوری با انتقاد از ویرایش کتاب گفت: ویراستاری کتاب را باید یک بار بررسی کرد. برخی جاها افعال و ضمیرها از قلم افتاده است. قرار بوده یک تاریخ اجتماعی گفته شود. جوامع سنتی وقتی از تاریخ صحبت میکنند خاطرهگویی میکنند که بیفایده است. زمانی به دنیای مدرن وارد میشویم که برای هر پدیدهای تارخی بنویسیم.
جای خالی مخاطبان
او با اشاره به صفحه 18 کتاب توضیح داد: در این صفحه به سرآغاز بازی با توپ پرداخته شده و از سرادوارد بورنت تایلر به عنوان پدر مردم شناسی یاد شده اما تایلر پدر مردمشناسی نیست، بلکه او پدر مردمشناسی فرهنگی محسوب میشود. در مجموع من فصل نخست را دوست داشتم. ضمن اینکه ما در تیتر رفرنس (ارجاع) نمیدهیم و رفرنس باید در آخر مطلب بیاید. در فصل یک پایان دوران ناصری، تاریخ اجتماعی با پدیدهای به نام ورزش قیاس شده است اما درابره مخاطبان بسکتبال چیزی دیده نمیشود. هواداران بسکتبال اینجا غایبند. طبقه و خاستگاه آنها و اینکه چه نقشی در پیشرفت و سکون بسکتبال داشتهاند مشخص نیست. در یک کتاب اگر عکسی را حتی از آلبوم شخصی منتشر کنیم، باید از او نام ببریم.
نقطه ضعف نویسنده
صبوری درباره منابع کتاب هم اظهار کرد: نقطه ضعف نویسنده این است که فقط از مردم شناسی بلانچارد به عنوان منبع استفاده میکند و در تاریخ اجتماعی هم فقط کتاب یروان آبراهامیان را ماخذ خود قرار میدهد. در فصل دوم به اشتباه نوشته شده برخی منابع این فصل ولی در فصلهای دیگر چنین چیزی نداریم. در فصل اول نویسنده رفرنس میدهد اما در فصلهای بعدی کمتر چنین چیزی به چشم میخورد. وقتی رفرنس نمیدهیم یعنی هرچه مینویسیم از خودمان است.
این جامعه شناس ورزشی ادامه داد: در انتهای کتاب و در بخش «درباره نویسنده» نوشته شده رضاپور سال 1350 به دنیا آمده اما در ادامه آمده که او از سال 1348 مربی تیم جوانان ایران بوده است! یعنی 2 سال پیش از اینکه به دنیا بیاید! ضمن اینکه در معرفی نویسنده، خود نویسنده نباید بنویسد که کارنامه درخشانی دارد (در این لحظه یکی از حاضران در جلسه توضیح داد که این بخش نوشته رضاپور نیست و ناشر آن را ضمیمه کتاب کرده است)
در پایان نوبت به صحبتهای افشین رضاپور، نویسنده کتاب 100 سال بسکتبال رسید که او ضمن تشکر از سخنرانان گفت: من با صبوری صحبتهای عزیزان را گوش کردم و قطعا از آنها استفاده میکنم. من در زندگی هم دنابل چالشها هستم. هرچه چالش بیشتر باشد انسان هم بیشتر رشد میکند. از همه موارد در وهله نخست برای رشد خودم استفاده میکنم. من این کتاب را خیلی حسی نوشتم. برای من گزارشهای اجتماعی اهمیت دارند. وقتی حسین کاراندیش در زمان اشغال روسیه و انگلیس بازیکنان را در پادگان تمرین میدهد اتفاق مهمی افتاده است یا زمانی که زمانی که تیم ایران مقابل کوبا قرار میگیرد که فیدل کاسترو را در ترکیب خود دارد. یا ماجرای کودتای 28 مرداد که در بخشی از کتاب به آن اشاره کردم و ماجرای آن کشتی که در بندر انزلی پهلو گرفت و نشان میدهد بسکتبال هم در ماجرای 28 مرداد حضور داشته است. اینها اتفاقات بزرگی است که شاید هرگز تاریخ آنها را ثبت نکند.
رضاپور ادامه داد: نکاتی در فرم کار بود که برای من خیلی اهمیت دارد و به آن توجه خواهم کرد. من سعی کردم حوزههای فردی را مطرح کنم. من این اثر را اردیبهشت سال 96 به ناشر سپردم و پس از آن اتفاقهای مهمی افتاد. مثل حضور صنم نظامی به عنوان نخستین بانوی ناظر فیبا از ایران که توانستم در حد یک خط به کتاب اضافه کنم و در چاپ بعدی بیشتر به آن میپردازم.
او درباره رفرنسها هم توضیح داد: ما واقعا رفرنسی نداشتیم. من با تک تک سلولهای وجودم 8 ماه در خانه نشستم و کار 10 سال را انجام دادم.
در حاشیه
* در این مراسم غیر از سخنرانان چهرههایی مانند فریده شجاعی، نایب رئیس بانوان فدراسیون بسکتبال، مصطفی هاشمی، پرافتخارترین مربی باشگاهی ایران، رضا محمدیمنش، سرمربی تیم پگاه ایران، عباس مرشدی، حمید حامی از پیشکسوتان بسکتبال، صنم نظامی، نخستین ناظر زن ایرانی در بازیهای آسیایی جاکارتا، سعیده علی، دلارام وکیلی و سارا اعتماد از بازیکنان تیم ملی بسکتبال بانوان ایران، فریناز طائرپور، مربی بسکتبال بانوان حضور داشتند.
*مصطفی هاشمی معتقد بود که در این کتاب بازیکنان پس از انقلاب اسلامی تا دهه 80 دیده نشدهاند و باید بیشتر به آنها پرداخت.
*صنم نظامی در پایان جلسه با تمجید از کتاب رضاپور اظهار کرد از آنجا که مدرکش کارشناسی ادبیات فارسی است، حاضر است در ویراست چاپ دوم کتاب به او کمک کند.
*آتشی در بخش از برنامه به هادوی گفت که خودش را خوب معرفی نکرده و افزود: پیش از انقلاب و زمانی که من مربی تیم تاج بودم در یک بازی باید در آبادان به مصاف تیم این شهر میرفتیم. در آن تیم دختری 13 ساله با موهای وزوزی بود که حسابی ما را اذیت کرد. آن دختر بعدها به همه موفقیتهای بسکتبال رسید.
*فریده شجاعی، نایب رئیس بانوان فدراسیون در پایان جلسه پس از اصرار مرادی، مجری برنامه برای صحبت گفت: من نقد بلد نیستم. چون نمیتوانم همزمان هم نیمه پر و هم نیمه خالی لیوان را ببینم ولی اعتقاداتی داریم. همانطور که استادان گفتند نوشتن کار بسیار سختی است و باید به آرشیو رجوع کرد. من فکر میکنم خیلی کم به آرشیو رجوع شده است. این در حالی است که از سال 45 مطبوعات ورزشی در ایران فعالیت گستردهای داشتند. در این کتاب بسیاری افراد دیده نشدهاند. زمانی که قرار است یک کتاب چاپ شود بهتر است آن را در اختیار دوستان قرار دهیم چون مخاطبان آن جامعه بسکتبال هستند. امیدوارم بخش اعظمی از چاپ دوم از آنجا که ممنوعیت بازی بانوان ما با پوشش اسلامی برداشته شده و لیگهای پویایی دارند به بانوان اختصاص پیدا کند.
*فریناز طائرپور هم اعتقاد داشت بهتر است عکس بازیکنان تیم بسکتبال نوجوانان ایران که سال پیش به عنوان نخستین تیم بسکتبال پنج نفره پس از چهار دهه در هند به مقام چهارم رسید در کتاب چاپ شود.
*افشین رضاپور در پایان برای برخی حاضران کتابش را امضا کرد.
*مصطفی هاشمی که طرفدار پر و پاقرص تیم پرسپولیس است، در پایان برنامه عجله داشت که به تماشای بازی این تیم و سپاهان برسد.