پيشنهادي به جشنواره تئاتر فجر
تاریخ انتشار
دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۴
به گزارش «عصر تعادل»، محسن خيمهدوز. منتقد تئاتر در یادداشتی نوشت: مطالب عنوانشده در «فراخوان سيوهشتمين دوره جشنواره تئاتر فجر» مربوط به سال ۹۸، با آنکه شامل نکات مثبت و قابل تأملي است که نشان از تجربهاندوزي از آسيبهاي دورههاي گذشته دارد؛ ازجمله توجه به افزايش سطح کيفي آثارِ داخلي و خارجي، اما همچنان شامل آسيبهاي ديگري است که بايد با آسيبشناسي تازهاي شناخته و برطرف شوند. اولين آسيب در ضوابط فعلي موجود در فراخوان، همزماني برگزاري جشنواره تئاتر فجر با جشنواره فيلم فجر است.
درباره دليل اين همزماني چنين ذکر شده که اگر جشنواره تئاتر قبل از جشنواره فيلم برگزار شود، با ايام فاطميه برخورد زماني دارد.
اينكه آيا در چنين شرايطي بهترين کار تعطيلکردن اجراي تئاتر است يا تشويق به اجراي تئاتر؟ موضوعي جداگانه در يک بحث انتقادي ديگر است. پرسش اما در اينجا اين است که در اين همزماني، جريان تئاتر و در کنارش سينما، تقويت ميشوند يا ضرر ميبينند؟
ازمنظر برگزاري يک جشن ساليانه دولتي چندان فرقي نميکند جشنوارهها همزمان باشند يا نباشند، زيرا هيچکدام از اين جشنوارهها دغدغه تئاتري، سينمايي و موسيقيايي نداشته و ندارند و هدف از برگزاري آنها هم صرفا برگزاري يک جشن رسمي است و بس؛ چراکه اگر غير از اين بود بايد زمان برگزاري اين جشنوارهها و کيفيت آثار دروني آنها و نيز روش و محل و زمان برگزاري آنها را فقط خود هنرمندان و کارشناسان هنري تعيين ميکردند، نه ضوابط دولتي.
به همين منظور و براي رفع اين شلختگيهاي مديريتي در اجراي کيفي و کمي جشنوارهها، ازجمله جشنواره تئاتر و نيز براي حل منطقي مسئله همزماني جشنواره تئاتر فجر و فيلم فجر در اينگونه موارد که مرتبا در تقويم فعلي ايران امکان وقوع دارد، پيشنهاد ميشود جشنواره تئاتر فجر هم به همان راهي برود که پيش از اين جشنواره فيلم فجر رفت و آن جداسازي بخش داخلي جشنواره تئاتر از بخش بينالمللي تئاتر است. توجه به اين پيشنهاد زماني ضروري ميشود که بدانيم در فراخوان جشنواره سال ۹۸ بخش رقابت بينالمللي بهطورکامل از جشنواره تئاتر فجر حذف شده است.
به اين ترتيب، در کنار آنچه قبلا وجود داشت، يعني پايينبودن سطح کيفي آثار خارجي که در فراخوان سيوهشتم اين دوره جشنواره، رفع اين آسيب مورد تأييد قرار گرفته، مسئله حذف «رقابتِ بينالمللي جشنواره ساليانه تئاتر»، به مسائل قبلي اضافه ميشود بيآنکه کسي يا نهادي درباره اين مسائل راهحلي داشته باشد يا حتي درباره آنها انديشيده باشد.
به همين دليل است که به نحوي معقول ميتوان نظر داد و نيز ميتوان پذيرفت که راهحل مسئله بخش «رقابت بينالمللي جشنواره ساليانه تئاتر»، تأسيس نهادي جداگانه براي بخش بينالملل تئاتر و جداسازي آن از بخش رقابتهاي داخلي و در نتيجه برگزاري هر يک در دو زمان مختلف است.
در چنين وضعيتي است که:
۱- فرصت براي انتخاب آثار جدي و واقعا جهاني و بينالمللي بهشکلي مناسب فراهم ميشود و آثار ضعيف و سخيف خارجي امکان حضور در جشنواره بينالمللي تئاتر فجر را از دست ميدهند.
۲- زمينه براي ديدن آثار نو و بهروز تئاتري براي فعالان داخلي تئاتر فراهم ميشود. فرصتي که در شرايط فعلي با هيچ روش ديگري امکان فراهمشدنش نيست.
۳- فعالان داخلي تئاتر و بهويژه، برگزيدگان بخش رقابت داخلي، اين فرصت را پيدا ميکنند تا به تماشاي آثار ارزشمند بينالمللي بنشينند و از آنها تجربه و گاه درس بياموزند. تا شايد از اين فرصت اندک، بتوانند سطح کيفي آثار داخلي را ارتقا دهند و از تکرار ملالآوري که توليدات داخلي تئاتر در آن گير افتادهاند و نيز از توليد تئاترهاي فستفودي، رهايي يابند.
۴- با تقويم پُر از تعطيلات ايراني، امکان همزمانشدن جشنواره تئاتر با ساير جشنهاي دولتي، بسيار کم شده و امکان استفاده بهينه و سودمند از تجربيات جهاني و بينالمللي تئاتر بسيار زياد ميشود.
درباره دليل اين همزماني چنين ذکر شده که اگر جشنواره تئاتر قبل از جشنواره فيلم برگزار شود، با ايام فاطميه برخورد زماني دارد.
اينكه آيا در چنين شرايطي بهترين کار تعطيلکردن اجراي تئاتر است يا تشويق به اجراي تئاتر؟ موضوعي جداگانه در يک بحث انتقادي ديگر است. پرسش اما در اينجا اين است که در اين همزماني، جريان تئاتر و در کنارش سينما، تقويت ميشوند يا ضرر ميبينند؟
ازمنظر برگزاري يک جشن ساليانه دولتي چندان فرقي نميکند جشنوارهها همزمان باشند يا نباشند، زيرا هيچکدام از اين جشنوارهها دغدغه تئاتري، سينمايي و موسيقيايي نداشته و ندارند و هدف از برگزاري آنها هم صرفا برگزاري يک جشن رسمي است و بس؛ چراکه اگر غير از اين بود بايد زمان برگزاري اين جشنوارهها و کيفيت آثار دروني آنها و نيز روش و محل و زمان برگزاري آنها را فقط خود هنرمندان و کارشناسان هنري تعيين ميکردند، نه ضوابط دولتي.
به همين منظور و براي رفع اين شلختگيهاي مديريتي در اجراي کيفي و کمي جشنوارهها، ازجمله جشنواره تئاتر و نيز براي حل منطقي مسئله همزماني جشنواره تئاتر فجر و فيلم فجر در اينگونه موارد که مرتبا در تقويم فعلي ايران امکان وقوع دارد، پيشنهاد ميشود جشنواره تئاتر فجر هم به همان راهي برود که پيش از اين جشنواره فيلم فجر رفت و آن جداسازي بخش داخلي جشنواره تئاتر از بخش بينالمللي تئاتر است. توجه به اين پيشنهاد زماني ضروري ميشود که بدانيم در فراخوان جشنواره سال ۹۸ بخش رقابت بينالمللي بهطورکامل از جشنواره تئاتر فجر حذف شده است.
به اين ترتيب، در کنار آنچه قبلا وجود داشت، يعني پايينبودن سطح کيفي آثار خارجي که در فراخوان سيوهشتم اين دوره جشنواره، رفع اين آسيب مورد تأييد قرار گرفته، مسئله حذف «رقابتِ بينالمللي جشنواره ساليانه تئاتر»، به مسائل قبلي اضافه ميشود بيآنکه کسي يا نهادي درباره اين مسائل راهحلي داشته باشد يا حتي درباره آنها انديشيده باشد.
به همين دليل است که به نحوي معقول ميتوان نظر داد و نيز ميتوان پذيرفت که راهحل مسئله بخش «رقابت بينالمللي جشنواره ساليانه تئاتر»، تأسيس نهادي جداگانه براي بخش بينالملل تئاتر و جداسازي آن از بخش رقابتهاي داخلي و در نتيجه برگزاري هر يک در دو زمان مختلف است.
در چنين وضعيتي است که:
۱- فرصت براي انتخاب آثار جدي و واقعا جهاني و بينالمللي بهشکلي مناسب فراهم ميشود و آثار ضعيف و سخيف خارجي امکان حضور در جشنواره بينالمللي تئاتر فجر را از دست ميدهند.
۲- زمينه براي ديدن آثار نو و بهروز تئاتري براي فعالان داخلي تئاتر فراهم ميشود. فرصتي که در شرايط فعلي با هيچ روش ديگري امکان فراهمشدنش نيست.
۳- فعالان داخلي تئاتر و بهويژه، برگزيدگان بخش رقابت داخلي، اين فرصت را پيدا ميکنند تا به تماشاي آثار ارزشمند بينالمللي بنشينند و از آنها تجربه و گاه درس بياموزند. تا شايد از اين فرصت اندک، بتوانند سطح کيفي آثار داخلي را ارتقا دهند و از تکرار ملالآوري که توليدات داخلي تئاتر در آن گير افتادهاند و نيز از توليد تئاترهاي فستفودي، رهايي يابند.
۴- با تقويم پُر از تعطيلات ايراني، امکان همزمانشدن جشنواره تئاتر با ساير جشنهاي دولتي، بسيار کم شده و امکان استفاده بهينه و سودمند از تجربيات جهاني و بينالمللي تئاتر بسيار زياد ميشود.
مرجع : روزنامه شرق