مطلوب قطعی هاشمی در انتخابات 92 خودش بود نه روحانی
26 آبان 1394 ساعت 18:40
محمد عطریانفر میگوید: آقای روحانی مطلوب نسبی آقای هاشمی است. مطلوب آقای رفسنجانی در این دوره انتخابات "خودش" بود.
محمد عطریانفر عضو شاخص شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی(حزب نزدیک به آیتالله هاشمی رفسنجانی) و از طرفداران پراپاقرص وی است. بخش مهمی از مصاحبه چندی پیش ما با وی که بخش اول آن هفته گذشته منتشر شد، به مسئله نوع سیاستورزی آیتالله هاشمی رفسنجانی اختصاص داشت.
در این گفتوگو سوال محوری ما از آقای عطریانفر آن بود که تغییرات در مواضع و جهتگیریهای آیتالله هاشمی ناظر به کدام معیار و امر متعین بوده است؟ در این بخش از گفتوگو که بیش از یک ساعت به طول انجامید، آقای عطریانفر در پاسخ به سوالات خبرنگاران تسنیم که ادلههای برخی کارشناسان و صاحبنظران مبنی بر "خودمحورانه" و "ناظر به منافع شخصیبودن" و "ناظر به میل به قدرت داشتن" را محور پرسشهای خود قرار داده بودند، از پذیرش این نقدها اجتناب میکند.
این بخش از گفتوگوی تسنیم با آقای عطریانفر نیز برای بازبینی نهایی خدمت ایشان ارسال شد. در بازبینی نهایی مطالبی از سوی آقای عطریانفر حذف و برخی جملات نیز به جوابها اضافه شده است. هرچند این پاسخها اگر در لابلای مصاحبه حضوری مطرح میشد ممکن بود خود به محلی برای بحث و گفتوگوی بیشتر و دقیقتر با ایشان تبدیل شود با این حال از آنجا که پس از گفتوگو در بازبینی نهایی افزوده شده است، لاجرم مجالی نیز برای بحث درباره آن توسط خبرنگار تسنیم وجود نداشته است. آنچه در ذیل می آید متن کامل گفتوگوی تفصیلی خبرنگاران سیاسی تسنیم با محمد عطریانفر است:
- عطریانفر: در بررسی شخصیت آقای رفسنجانی باید به این نکته توجه کرد که از چه زاویهای ایشان را ارزیابی میکنید. اساسا همه انسانها وجه کمالی و رشد یابندهای دارند و چه کسی مستعدتر و مناسبتر از آقای هاشمی که در فرآیند رفتار سیاسی، اجتماعی خود و نقش بالندهای که در تدابیر امور نظام دارد، هر روز بهتر از دیروز کارآمدتر، موثرتر و متفاوتتر باشد. این تفاوت که دلالت بر تحول وبهبود دارد، امر مستحسن و نیکویی است و ما از این تحول و تغییر استقبال میکنیم. از منظر ارزیابی رفتار و منش سیاسی حیات نخبگانی، تغییر و تحول آقای هاشمی در مسیر ارتقا و به اقتضای شرایط سیاسی کشور، همواره رو به تعالی بوده است.
به بیانی کلیتر، در حوزه اجتهاد فقهی و سیاسی، حضرت امام (ره) معتقدند چهرههای صاحبنظر، منشأ اثر و مجتهد، باید روند تفّقه و رویکرد اجتهادسیاسی آنها، الّا و لابّد از شرایط زمان و مکان تاثیرپذیر باشد و متناسب با شرایط، اظهارات، دیدگاهها و رویکردشان رو به جلو بوده و بوی اصلاح دهد لذا امر تحول و اجتهاد، فیالواقع دلالتی است برعنوان تغییر.
نظام سیاسی کشور، در صحیفه گسترده حکومتهای موجود منطقه، بنا به اقتضائات و ارتباطی که با جهان پیرامون خود دارد، اگر بخواهد در نقاط تعیینکننده و حساس تاریخ، تدابیر درستی برای نظام رقم بزند، لاجرم شرایط متغیر موجود جهان در آن تدبیر مدخلیت داشته و تاثیر پیدا میکند، لذا دخالتی که در برگیرنده منافع ملی باشد، واجد فلسفه تغییر است و این "حکمت تغییر" قابل دفاع و ارزشمند است.
برخی بدون توجه به بار معنایی و ارزشی تغییر ممدوح، اصل تحول را مردود میشمارند و به خطا شخصیتهای جامعالاطرافی مثل هاشمی را تخریب میکنند و سنجش و داوری خود را به اقتضای مطالبات و منافع گروهی خود در تراز منافع نظام که دغدغه بزرگانی چون هاشمی است، بکار میبندند.
آقای هاشمی رفسنجانی، مرد تحول و تغییر برای منافع ملی است، و از ناملایمات هم نمیهراسد. اما در عین حال، چهرهای استوار و واجد اصول است و کمتر از تحولات و تغییرات سادهنگرانه و سطحی اثر میگیرد. باختصار کسانی که در روند حیات سیاسی خود، انسانهای رو به رشد و کمالی هستند و منافع ملی، اعتقادی و دینی خود را بر هرچیزی مقدم میدارند، لاجرم رویکردشان به سمت اصلاح است و این اصلاح با خود مفهوم "تغییر" را به همراه میآورد.
- عطریانفر: این تحلیلها بیشتر دلالت بر نوعی قضاوت و داوری از پیش تعریف شده دارد. کسانی میتوانند مرجع داوری و یا نقد هاشمی باشند که در سبقت بر" ایمان به انقلاب" و ایفای نقش در نظام و یا خطرپذیری برای اسلام و امام، نسبت به آقای هاشمی دست برتر داشته و یا در عرض ایشان بوده باشند. آنها ابتدا چهرهای را محکوم کرده و بعد میخواهند دلایلی برای رآی خود ارائه کنند. بهتر است ابتدا تصویر روشنبینانهای از شخصیت هاشمی رفسنجانی داشته باشیم. اگر توانستیم تحلیل روشنگری ارائه کنیم، پس از آن میتوان عملکرد سیاسی ایشان را وفق مبانی و با محک و عیار بسنجیم.
تفسیری که شما از شخصیت آقای هاشمیرفسنجانی ارائه میکنید، عمدتا نقد مخالفان ایشان است، آنها او را بازیگری در میانه میدان گروههای سیاسی میدانند که منافعی را برای شخص خود میخواهد، این تحلیل از نظر من مردود است. آقای هاشمی رفسنجانی واقعا کیست؟
هاشمی نقش آفرینی صادق و مصلح هوشمندی است که در عرصه بازیگریهای سیاست در جهان معاصر و در لایههای درون قدرت در ایران آن چنان میکوشد، تا نظریه اسلام و قرائت سیاسی امام از دین را در ساخت نظام برای اداره کشور و مردم، توانا نشان دهد. او به اقتضای درکی که از مفهوم انقلاب اسلامی دارد و موقعیتی که ایران باید در مدار جهانی داشته باشد، عمل میکند.
اراده مخالفین هاشمی رفسنجانی، معطوف به تامین منافع ملی و یا دفاع درست از ارزشها نیست. خصومت آنها با وی، عموما ناشی از حسادت است. بیان صادقانه و مشفقانه این است که بازی و یا به تعبیر درست، "تدبیر" هاشمی رفسنجانی همواره برای تامین منافع نظام سیاسی ایران و اثبات قدرت و ثبات گفتمانی انقلاب (در میان فلسفههای سیاسی قدرت که حکومتهایی را تشکیل میدهند) است.
در میان این دو تعبیر که به نظر من یکی مردود و دیگری شایسته جایگاه آقای هاشمی است، دغدغههایی که هاشمی در مقام تامین مصالح نظام تعقیب میکند، هیچگاه در جهت منافع شخصی او نیست. هاشمی در چنین موقعیت بیبدیل، نیازی به منفعت شخصی ندارد. وجاهت ملی، اسلامی و اعتبار جهانیاش، او را بینیاز از مطالبه منافع شخصی میکند. اگر ما منزلت سیاسی و هویت وجودی هاشمیرفسنجانی را درست درک کرده باشیم، میتوان داوری خداپسندانهای داشته باشیم.
آقای رفسنجانی اکنون در میانه پیرانه سری، سالخوردگی و اوج پختگی سیاسی است. او در این زندگی هشتاد ساله حداقل شصت سال فعالیت ثمربخش و تاریخی در کارنامه خود شامل نقشآفرینیهای قبل از انقلاب و یا در تشکیل نظام اسلامی و چه در سمتها و جایگاههای رفیعی در نظام اسلامی دارد.
امروز تنها ظرفیتی که میتواند راجع به شخصیت هاشمیرفسنجانی قضاوت جامع و داوری شرافتمندانهای داشته باشد، شخص مقام معظم رهبری است و لاغیر. چون هیچ کس را به لحاظ تاریخی، پیشینه، سابقه، اثربخشی و رعایت تعادل سیاسی در این امر جز ایشان ذیصلاح نبوده و رسمیت ندارد.
البته نمیخواهم بگویم دیگرانی حق داوری در مورد هاشمی رفسنجانی ندارند. آنها مجازند اما به شرطی که قضاوتهای آنها دارای استدلال بوده و سمت و سوی اصول رهبری داشته باشد و غیر از آن البته پذیرفتنی نیست. بنابراین برای بررسی زوایای شخصیت سیاسی هاشمی رفسنجانی باید سابقه و صبغه ایشان را در نظر گرفت. رویکرد آقای هاشمی ناشی از نوع نگاهی است که به اداره کشور دارد که ممکن است با دیدگاه دیگران متفاوت باشد، اگرچه متاثر از شرایط نیز هست ولی این شرایط هم در راستای همان اندیشه اجتهاد سیاسی و فقهی اوست.
- عطریانفر: البته که شخص ایشان خیر! اماّ فکر ایشان آری! این نظریه سیاسی که آقای هاشمی رفسنجانی در متن فراز و فرود زمان برای اداره کشور به آن دست پیدا کرده، محصول تجربه او، فهم دینی و درک سیاسی جامع از تاریخ معاصر است.
- عطریانفر: چه کسی! با چه ملاکی! و مطابق با چه اصولی میتواند تناقضیابی کند؟ ضمن اینکه هیچ سیاستمداری در عرصه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود، حتی رهبری و یا امام (ره)، معصوم نیست. اگرچه این تفاوتها و عدم معصومیتها به طور طبیعی ممکنالوقوع است و میتواند ناشی از کمبود معرفت در موضوع و یا ناشی از شرایطی باشد که در آن اقدامی به ظاهر متناقض واقع میشود.
- عطریانفر: شفاف بگویید. در چارچوب موضوع بگویید چه امری با چه رفتاری، بر پایه معنای فلسفی نقض، متناقض است؟ چرا تناقض است؟
- عطریانفر: شما جواب خودتان را دارید میدهید. بنده مناقشهای روی مفردات ندارم. من هم میتوانم دهها مصداق به ظاهر متناقض اما درست از دیگرانی بگویم که شما به دلیل اعتقادی که دارید، پاسخی برای آن نخواهید داشت.
هنگامی که در مقام اثبات تناقض رفتاری اشخاص هستیم، شئون و شروط را با هم مقایسه میکنیم، باید از هر حیث امر قیاس در مصادیق کاملا برهم منطبق باشد به این معنا که همه معیارها در شرایط یکسان، برابر هم نشانده شود. به عنوان مثال، اکنون خوردن این سیب را من برخود مجاز و مباح میدانم ولی در شرایط دیگر خوردن همین سیب برمن حرام است. همه شروط باید برای انطباق مصادیق فراهم باشد. اما اگر امروز شد فردا، امروز میتواند خوردن این سیب بر من حلال و فردا حرام باشد.
- عطریانفر: از کجا میدانید؟
- عطریانفر: مانعی ندارد. این نظر آقای هاشمی با کدام سخن ایشان تناقض دارد؟
- عطریانفر: شاید از نظر شما برخی نکات در رفتار تناقضنما است .اماّ به نظر من متناقض نیست، شما امری را متعیّن و ارزشی را قطعیالحصول برای خود به رسمیت میشناسید و بعد به زعم خود آقای هاشمی را با آن میسنجید. در حالی که اساسا در عرصه فعالیتهای اجتماعی در درون جامعه چندان ارزشهای متعیّن و ابد مدت نداریم.
بسیاری از گزارههایی که شما به عنوان ارزشهای اجتماعی به رسمیت میشناسید و به آنها رنگ دینی داده و تلاش میکنید جنبه خلود و جاودانگی به آن بدهید، چه بسا در حوزه اعتقادات دینی، محل مناقشه است. برخی نکات که شما در مصادیق مطرح میکنید، ای بسا ارزشهایی است که در جهت تامین منافع نظام قابل بحث است. شما خود را با این مسائل درگیر نکنید، از باب آرامش شما عرض میکنم یک روز شعار انقلاب "نه غربی و نه شرقی" بود ولی بعد از تشکیل حکومت سیاسی به محوریت امام، حداقل بخشی از این دیدگاهها متوقف شد و مسئولان نظام برای آن دلیل هم داشتند.
مثلا رویکرد ارتباط با شرق را جایز دانستند و ما به سمت شرق رفتیم. یا بحثی مطرح میشد که همه باید علیه حکومتهای ضد مستضعفین قیام کنند و امام (ره) به صفت رهبری جهان اسلام برخی از اعتقادات را طرح میکردند اما به دولت توصیه میکردند که در چهارچوب ضرورتها و ساختارهای رسمی عمل کند.
یا در حادثه مکه در سال 66 که به کشتار حجاج منجر شد، امام فرمودند "ما از صدام بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت" ولی دیدید که گذشتند. چرا؟ چون شرایط است که برخی شعارهای رسمی و حتی قطعی را تغییر میدهد و هیچ عیبی هم بر این روندها نیست.
اگر در دیدگاههای فرهنگی و اقتصادی رهبری تفرّس کنید، تفاوتهایی را متوجه میشوید که حتما با هم متناقض نیست، بلکه تکامل بخش یکدیگر است.
- عطریانفر: شما براساس کدام دلیل این گونه به ضرس قاطع رای صادر میکنید؟
- عطریانفر: در امر انتخابات "اثبات شی نفی ما عدا"نمیکند. علی ایحال شما چون برای امام حجیّتی قائلید و نگاه ایشان در ذهن تان مقدس است، تغییر را مباح میدانید و میپذیرید اما چون پیشاپیش هاشمی رفسنجانی را محکوم میکنید و او نه تنها مثل امام تقدیس نمیشود بلکه مورد نقد هم است. به راحتی میگویید تشخیص من این است که هاشمی برای منافع خود مواضعاش را تغییر میدهد !! در حالیکه باید استدلال کنید. پیشتر هم گفتم هیچ پرده عصمتی بر هیچ سیاستمداری نکشید. معصومیت مربوط به ائمه است که دلایل ویژه دارد.
آقای هاشمیرفسنجانی دارای چنان ظرفیتی است که میتواند مطابق همان فروض وملاکها نقد شود، ولی نمیتوانید بگویید چون او تدابیری را در حق نظام مطرح میکند، پس وی بدنبال منافع شخصی است. او سهم بسیاری در مبارزه و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب داشته است. ایشان واجد گفتمانی است که بنا به تشخیص آن را برای مصلحت کشور بیان میکند، این نیست که در مورد طرح مسائل، شب خواب دیده و صبح تصمیم گرفته باشد، چیزی را بگوید.
نظریات او محصول تجارب میدانی و مطالعه عمیق است. فرضا ایشان به این نتیجه رسیده باشد که مصلحت امروز کشور و نفع نظام در این است تا در تعامل با غرب شفافسازی کنیم. تنها عنصر بازدارنده برای چهرهای مانند هاشمیرفسنجانی و افرادی در مراتب پایینتر برای بیان مواضع و طرح نقطه نظرات، الزاماتی است که از ناحیه رهبری معین میشود و این نکتهای است که در بیانات آقای هاشمیرفسنجانی موج میزند. بارها ایشان گفته "این نظر من است ولی اگر به نقطهای برسم که نظر من با رهبری تفاوتی داشته باشد، من از رای خود عبور کرده و نظر رهبری را میپذیرم".
- عطریانفر: خوب مگر اظهارنظر ایشان چه عیبی دارد؟ در انتخابات 84 ایشان ذیحق بود و حق اعتراض هم برای نامزدها محفوظ است. اظهارنظر ایشان نسبت به انتخابات سال 92 برپایه روند طبیعی، مشابه و قرینه دیگر انتخابات به رسمیت شناخته شده بود و بالطبع نمیتواند با 84 قیاس شود. کسی در این انتخابات، اکثریتی را به دست آورده و پیروز شده، در حالی که ایشان ذینفع نیست، هر چند نامزد پیروز همفکر او بوده باشد.
- عطریانفر: ممکن است(که انتخابات را دموکراتترین انتخابات بدانند). چرا که نه! ولو اینکه انتخاب احتمالی آقای جلیلی مورد پسند آقای هاشمی نمیبود. توجه کنید سؤال شما در دایره مجهولات است، اما معلوم چیزی است که اتفاق افتاده است و ما داریم راجع به آن صحبت میکنیم.
همچنان که آقای روحانی مطلوب نسبی آقای هاشمی است. مطلوب آقای رفسنجانی در این دوره انتخابات "خودش" بود. که او را بلطایف الحیلی از رقابت باز داشتند. شما نباید گمانهزنی و نیتخوانی کنید. تنها نکتهای که میتوانیم در مورد آن مجادله کنید، خروجی انتخابات سال 84 است. شما مجموع اظهارنظرات آقای رفسنجانی را در سال 84 مرور کنید. بینید آنچه که ایشان گفته بود با آن واقعیتی که بعدا رخ داد، چقدر تطبیق داشت؟ آیا نباید به این هوش سیاسی و آیندهنگری هاشمی آفرین گفت؟
اکنون شما هم آن دوره 8 ساله غمانگیز تاریخ اجرایی کشور را محکوم میکنید.
- عطریانفر: کسانی که در انتخابات شکست میخوردند، حق مسلم، قانونی و شرعی دارند تا نسبت به موارد اعتراضی خود، شکوه و شکایت کنند. حدّ اعتراض آقای رفسنجانی در انتخابات 84 نیز از همین دست و در همین حد بوده است. مگر اینکه بنا به مصلحت عمومی انقلاب و یا ابلاغ بررسی و داوری قانونمند، نظریهای رد و نظریه دیگری تصویب شود. نمونه آن هم انتخابات 88 است. سال 88 بسیاری نسبت به روند انتخابات اعتراض داشتند و میگفتند تقلب و تخلف صورت گرفته است. اما در ایران، نظام حقوقی و مرجع قانونی وجود دارد که اعتراضات را بررسی و صحت آن را تایید و یا رّد میکند. از این منظر حق مسلم آقای هاشمی بود تا به عنوان نامزد انتخابات سال 84، اعتراض خود را بیان کند و بنا به قاعده ایراد سیاسی و یا حقوقی به نقد ایشان وارد نیست.
- عطریانفر: چون ایشان عضو میدان رقابت و ذینفع است.
- عطریانفر: اشکال ندارد. میتواند این روحیه هم باشد. براساس نظرسنجیها ممکن است خیلیها اینگونه فکر کنند.
- عطریانفر: شما این را میفرمایید. از نظر ایشان پیروزی قطعی بوده است.
- عطریانفر: خود به یک جمعّبندی رسیده.
- عطریانفر: شاید تجربه تاریخی و موفقیتهای قبلی ایشان در کسب رای مردم، رهیافتهایی به ایشان میدهد. شاید هم این تلقی شما است و البته مورد تایید هم نباشد.
- عطریانفر: به هرحال هاشمی 84 متفاوت از 92 است. او سال 84 ذینفع است، کاندید و نامزد انتخاباتی است و اعتراض حق قانونی اوست. ولی در سال 92، ایشان درگیر در عرصه انتخابات نیست. در این میدان کسی که به قول شما مورد حمایت ایشان بوده و به نظر من، بخش زیادی از نگاه آقای هاشمی نیز معطوف وی است، گرچه میتواند انتقادات و اشکالاتی هم نسبت به وی وجود داشته باشد.
- عطریانفر: ایشان در میدان نامزدی انتخابات نبود.
- عطریانفر: در این سال ایشان مگر چکار کرد؟
- عطریانفر: آقای هاشمی هیچگاه وارد در صحت و یا سقم انتخابات نشد. او در نماز جمعه به عنوان سخنگوی اعتقادی نظام اسلامی، در برابر بحران و آشوبی که حادث شده بود، راهکارهایی را مطرح کرد. او وظیفه اسلامی و ملی خود را همچون حوادث سالهای بحرانی از منظر تکلیف دینی و تدبیر سیاسی دنبال کرد و گفت و بیان صلاحدیدها هم حق ایشان بوده و هست.
شما انتظار داشتید ایشان بیاید بگوید آقای موسوی چرا برنده شد یا نشد؟ یا چرا احمدینژاد انتخاب شد؟ آقای هاشمی میگوید این آرایش صحنه و برخوردی که صورت گرفت، به نفع نظام نیست. ایشان نظریات و راهکارهایش را مطرح کرد. اگر چه ما از نزدیک شاهد صحنه نبودیم اما از دور نگاه که کردیم، دیدیم ایشان نقش ملی خود را ایفا کرده است.
- عطریانفر: سوال شما را پیشتر پاسخ دادم وطرح مجدد آن بیجاست. زیرا ایشان یک جمله گفته و مراد خود را بیشتر باز نکرده است. اجازه دهید نیّتخوانی بیمورد نکنیم.
- عطریانفر: ایشان مجموعه اطلاعاتی در اختیار دارد. ممکن است با توجه به اطلاعاتی که در موضوع هستهای دارد، هدف بزرگی در پس این جمله داشته باشد. برخی اظهارنظرها از سوی برخی چهرههای شاخص، به قصد انشاء است. بیان مطالب به قصد انشاء، اهدافی را دنبال میکند که برای ادمیان عادی قابل فهم نیست.
- عطریانفر: این پیام برای داخل نیست. کسی که قرار باشد این پیام را بگیرد، میگیرد.
وقتی آقای هاشمی اراده میکند که بگوید "شفافسازی"، یعنی میخواهد بگوید در عرصه فعالیتها و فناوری هستهای به گونهای عمل کرده و میکنم که از چارچوب پروتکلها و پادمانهای هستهای خارج نشدهایم و ذیل ممنوعیتها و محدودیتها هیچ خلاف نمیکنیم. البته این تفسیر من از گفته آقای هاشمی است. ممکن است تفسیر ایشان چیز دیگری باشد. ولی ظاهر قضیه این است.
- عطریانفر: انشاءالله همین است. من در مقامی نیستم که بخواهم قداستی برای آقای هاشمی مطرح کنم. اجمال بحث من این است، با کمال احترامی که برای اظهارنظر منتقدین و مخالفین آقای هاشمی قائلم و با توجه به اینکه هر سیاستمداری میتواند، قصور و خطایی با خواسته داشته باشد، اما در مجموع معتقدم آقای هاشمی رفسنجانی فرد مقتدری است که از اول نهضت امام در مسیر و ریل گفتمان انقلاب حرکت کرده و تلقی خود را نیز از نحوه اداره کشور و نظام داشته است و تجارب زیادی نیز در اختیار دارد.
تفسیری هم از نظام ارائه میدهد که این تفسیر از نظر ایشان بهترین راه است. البته در این مسیر از تلقی و گفتمان خود تا جایی دفاع میکند که آن تصور با مرزی از ممنوعیت و جبهه امتناع رهبری مواجه نشود و اگر چنین شد براساس همان عقلانیت، میگوید "رای خود را کنار گذاشته و از رهبری تبعیت میکنم".
کد مطلب: 64378
آدرس مطلب: http://www.asretaadol.ir/news/64378/مطلوب-قطعی-هاشمی-انتخابات-92-خودش-نه-روحانی