۰

روایت آقامحمدی از دو دیدار با موسوی: بازشماری آرا را رد کرد/ پاسخ شورای نگهبان به احتمال تغییر نتیجه انتخابات

تاریخ انتشار
شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۵۴
روایت آقامحمدی از دو دیدار با موسوی: بازشماری آرا را رد کرد/ پاسخ شورای نگهبان به احتمال تغییر نتیجه انتخابات
شنبه 30 خرداد 1388 پس از نماز جمعه‌ی تاریخی رهبر انقلاب، در بوستان کوچکی در تقاطع خیابان‌های فلسطین و زرتشت تهران، چند تن از مسئولین دغدغه‌مند که در آن موقع مقام دولتی نداشتند، دور هم جمع می‌شوند تا برای نقش‌آفرینی در جهت پایان دادن به التهاب سیاسی کشور فکری کنند.
افراد این گروه پنج‌نفره در رایزنی اوّلیّه میان خود به این نتیجه می‌رسند که با توجّه به رفاقت و اعتمادی که میان آنها و میرحسین موسوی هست و تجربه‌ای که در این‌گونه موارد دارند، همچون برخی افراد و گروه‌های دیگر که آن روزها به دنبال میانجیگری بودند، نزد وی رفته و در مورد چندوچون رسیدگی به اعتراضات مذاکره کنند.
آنچه در ادامه می‌آید، چکیده‌ی بخشی از چندین جلسه‌ی خاطره‌گویی علی آقامحمّدی یکی از اعضای «گروه رایزن» است که در کتاب "فتنه تغلب" نقل شده است: 
در کوران حوادثی که بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم اتّفاق افتاد و در میانه‌ی مهلت پنج روزه‌ی شورای نگهبان برای بررسی نتایج انتخابات، چند نفر از دوستان از ما خواستند که نشستی داشته باشیم و راجع به این حوادث یک مقدار فکر کنیم؛ چون فکر می‌کردیم به هر صورت این مسئله به سمت یک بحران می‌رود. قرار ملاقاتمان را در پارکی نزدیک مسجد نور گذاشتیم؛ برِ خیابان فلسطین و زرتشت. همان جا نشستیم و صحبت کردیم.
قرار شد که از جمع ما یک نفر با مهندس موسوی طرح بحث بکند و اگر شد، دیداری داشته باشیم. این دیدار ترتیب داده شد و ما روز دوّم از آن فرصت پنج روزه‌ی شورای نگهبان برای بررسی نتایج انتخابات، یعنی سه روز مانده به انقضای آن، رفتیم فرهنگستان هنر...
من گفتم خب حالا چه اتّفاقی می‌توانیم رقم بزنیم؟ باید خود مهندس موسوی بخواهد؛ ما که کاری نمی‌توانیم بکنیم. قرار شد که از جمع ما یک نفر با مهندس موسوی طرح بحث بکند و اگر شد، دیداری داشته باشیم. این دیدار ترتیب داده شد و ما روز دوّم از آن فرصت پنج روزه‌ی شورای نگهبان برای بررسی نتایج انتخابات، یعنی سه روز مانده به انقضای آن، رفتیم فرهنگستان هنر و با آقای مهندس موسوی یک ساعت و خرده‌ای قبل از غروب آفتاب ملاقات کردیم.
او شروع کرد که اینها این کارها را کردند و شرح داد که مثلاً تقلّب شده، چه شده و چه شده؛ ما هم شنونده‌ی خوبی بودیم؛ ورودی پیدا نکردیم که تقلّب شده یا نشده. صحبتهایش را تمام که کرد، من گفتم خب حالا جنابعالی برای اینکه کشف کنید تقلّب شده یا نشده راه‌حلّ‌تان چیست؟ گفت راه‌حلّ من چه فایده دارد؟ گفتیم خب ما آمدیم و تلاشی می‌کنیم، شاید فایده داشت؛ اگر نداشت هم که مثل همین حالا می‌شود، اتّفاقی نمی‌افتد.
ایشان هی مقاومت داشت که نه این کارها عمدی است. گفتیم حالا عمدی باشد، به هر صورت اگر ما یک تلاشی هم بکنیم و حل نشود، یک دلیل می‌آید روی دلیل شما؛ آسیبی از این جهت ایجاد نمی‌کند. نهایتاً من به او گفتم: آقای موسوی! شما ما را می‌شناسید. به زودی فردایی هم می‌رسد که صحنه‌ی قیامت است؛ ما آنجا شهادت می‌دهیم که رفتیم و تلاش کردیم، دیگر هر مسئله‌ای اتّفاق افتاد حجّت داریم؛ شاید یک احتمال ضعیف هم بود که ما می‌توانستیم کاری کنیم، ولی شما کاری به ما محوّل نکردید، آنجا دیگر شما مسئول هستید. چون می‌دانیم شما قیامت را قبول داری، ما هم قبول داریم؛ هر دو هم می‌دانیم این صحنه دور نیست، اتّفاق می‌افتد. ایشان کمی متأثّر شد و گفت ما یک طرحی با آقای موسوی لاری داشتیم.
من به او گفتم: آقای موسوی! شما ما را می‌شناسید. به زودی فردایی هم می‌رسد که صحنه‌ی قیامت است؛ ما آنجا شهادت می‌دهیم که رفتیم و تلاش کردیم، دیگر هر مسئله‌ای اتّفاق افتاد حجّت داریم؛ شاید یک احتمال ضعیف هم بود که ما می‌توانستیم کاری کنیم، ولی شما کاری به ما محوّل نکردید
او می‌گوید که تمام ته‌برگ‌ها باید با شناسنامه‌ها انطباق داده بشود و دست‌خطها هم کنترل بشود. گفتم خب اینکه همه‌شماری نمی‌خواهد؛ به اندازه‌ای که یک مدل آماری به ما می‌گوید، اجرای این طرح چیز بدی نیست. چرا این فکر دنبال نشود؟ او گفت: شما از آقای محتشمی‌پور پیگیری کنید که رئیس کمیته‌ی صیانت است. گفتم ما که نمی‌تونیم خودمان به آقای محتشمی‌پور بگوییم؛ ما چه کاره‌ایم؟ شما اگر می‌خواهید، ما را ارجاع بدهید به آقای محتشمی‌پور؛ تماس بگیرند، ما کارمان را انجام می‌دهیم، هرجور صلاح دیدید.
 
کد مطلب : ۱۴۵۱۲۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.