۰
به بهانه بازی امشب آرسنال – تاتنهام

هری کین در نقش  الیور تویست!

تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۴۳
هری کین در نقش  الیور تویست!
 عصر تعادل – یاسر سماوات - بعد از ظهر دم کرده 28 جولای 1993 در محله والتامستو (واقع در حومه لندن) پاتریک کین در سنگفرش خیابانی باریک، آنقدر هیجان دارد که موقع گیراندن سیگار برگ، فندک زیپو از دستش می‌لغزد و برای هزارمین بار زیر لب می‌گوید:« لعنت به رسم خانوادگی..باید کیم را می‌بردم بیمارستان!» پاتریک کمر خم می‌کند اما هنوز دستش به فندک نخورده که با صدای خنده چارلی کوچولو و ضجه نوزادی که تازه بند نافش را بریده‌اند خشکش می‌زند. این بار سیگار از گوشه لب پاتریک پایین می‌افتد و راست صدا را می‌گیرد تا جلوی در خانه‌اش. لحظه‌ای صبر می‌کند و فکری هولناک از مخیله‌اش می‌گذرد... نکند اتفاقی برای کیمبرلی افتاده باشد؟... مرد ایرلندی دل دل می‌کند اما در باز می‌شود و پدر برای اولین بار هری را بغل ماما می‌بیند. پیرزن با لهجه غلیظ لندنی به پاتریک تبریک می‌گوید و هری را در بغل پدر جا می‌دهد... حال کیم هم خوب است. آن‌ها به آرزوی‌شان نرسیدند. بچه دختر نبود و حالا چارلی یک برادر دارد.
 
یک داستان از شمال لندن
22 ژوئن 1995 پاتریک، هری و چارلی هر سه رو به روی جعبه جادوی نشسته‌اند.  کیم لیوان شیرقهوه را دست پاتریک می‌دهد و دستش را روی موهای بور هری می‌کشد و با چشمک رو به پاتریک می‌گوید:«مواظب باش خیلی داغه!» بعد خودش را روی مبل کنار پدر و پسر جا می‌کند. دست‌هایش را به هم می‌مالد:«وای خدا؟! پاتریک؟ یعنی قراره به رومانی ببازیم؟» هری از روی مبل می‌پرد پایین، جلوی مادر پا می‌کوبد:«نهههه نه ماما نه! ما نمی...» هنوز حرفش تمام نشده که پاتریک و کیم فریاد می‌زنند:«گلللللل!» و هری سر می‌چرخاند و حلقه سفید بازیکنان انگلیس را می‌بیند که مایکل اوون را دوره کرده‌اند. پاتریک لیوان شیرقهوه را روی عسلی کنار دستش می‌گذارد. نفسش را با صدای بلند و مثل گرگی که می‎‌خواهد زوزه بکشد بیرون می‌دهد. کیم از این حرکت خنده‌اش می‌گیرد و هری دلخور از اینکه فقط باید صحنه آهسته را ببینید. صدای باز شدن در  حیاط و چند لحظه بعد در خانه روی پاشنه می‌چرخد... کیم وحشت‌زده به سمت پسر بزرگترش می‌دود:« یا مسیح! با خودت چیکار کردی چارلی؟!» پاتریک زیرلب غرمی‌زند:«بازم دعوا.... بازم پسرای مکینتاش» هری غرق بازی شده و اصلا حواسش به لب و لوچه پر از خون چارلی و ورم پای چشمش نیست. پاتریک از جایش بلند می‌شود...«پت؟ کجا می‌ری؟!» مرد ایرلندی به همسرش نگاه می‌کند و بعد نگاهش را از چارلی می‌دزدد. «خونه مک کین تاش... باید حالیشون کرد. حالا که قرن نوزدهم نیست. اونام کت قرمز (لقب سربازان انگلیسی در ایرلند اشغالی) نیستن» کیم چارلی را رها می‌کند و جلوی در مقابل پت می‎‌ایستد:«نه توروخدا نرو پت...نه....» پاتریک سرش را پایین می‌گیرد. چارلی با بغض می‌گوید:«چیزی نیست پدر... فقط بهم گفتن ایرلندی آشغال!» منم با مشت زدم تو دهن توبی اما خب اونا دو نفر بودن...» نهههههه فریاد هری کوچولو همه را ساکت می‌کند:«نه نه چرا آخه چرا حالا؟!» هری با مشت‌های کوچکش روی مبل می‌کوبد، برای یک لحظه چارلی، کیم و پاتریک همه چیز را فراموش می‌کنند و به تلویزیون خیره می‌شوند. دن پترسکیو دقیقه 90 سنگر دیوید سیمن را فرو می‌ریزد. کیم دست چارلی و پاتریک را می‌گیرد و سه تایی روی مبل کنار هری می‌نشینند. وقتی مارک باتا سوت پایان بازی را می‌زند، پت دستی به سر هری می‌کشد و رو به چارلی می‌گوید:«این زندگیه، روزای اینطوری هم زیاد هست. روزای بد!»
 

هری کین و همسرش کتی گودلند در آکادمی دیوید بکام

یک سال بعد هری به تیم محلی ریجور رورز می‌پیوندد اما چند روز بعد از جشن تولد 8 سالگی‌اش، استعدادیاب‌های آرسنال او را به تور می‌اندازند. هری نه نمی‌گوید. آرسنال نام بزرگی است و او چرا نباید به آکادمی تیمی برود که هر روز هوادارانش را در شمال لندن و محله‌ خودشان می‌بیند. پس هری به آرسنال می‌پیوندد. به دشمن دیرینه تاتنهام. پسر ایرلندی اما فقط دو سال در این تیم دوام می‌آورد.
 
آشنایی با بکام و کتی گودلند و یافتن راه زندگی
اصلا انگار از بچگی آب او با آرسنال توی یک جوب نمی‌رفت! پس از جمع توپچی‌ها جدا می‌شود و سراز آکادمی دیوید بکام درمی‌آورد. بکامی که نه فقط به دلیل مهارت فوق العاده‌اش بلکه به دلیل چهره جذابش همواره مورد توجه شرکت‌های تبلیغاتی قرار می‌گرفت. اتفاقی که در آینده نظیر آن برای هری می‌افتد. او هم چهره‌ای منحصر به فرد دارد و بکام هم متوجه این موضوع شده بود. «هری فوتبال همه زندگی نیست! ازش استفاده کن. از هرچیزی که داری. آینده مال توئه، پس منتظرش نذار» شاید این چند جمله دیوید تاثیر شگرفی روی پسرک نوجوان سر به هوا گذاشت. او شاگرد اول بکام نبود اما دیوید خیلی خوب آینده هری را می‌دید. یک نفر دیگر اما در آکادمی به هری ایمان کامل داشت. به آینده‎‌ای درخشان. کتی گودلند که وقتی بکام بی‌‎رحمانه بازیکنان را مجبور به دویدن می‌کرد همیشه کنار هری می‌دوید و با او نفس نفس می‌زد. هری و کتی کنار هم بزرگ می‌شوند، فوتبال بازی می‌کنند و سال‌ها بعد بزرگترین تصمیم زندگی را باهم می‌گیرند. آن‌‌ها با هم هم پیمان می‌شوند. هری و کیتی کنار هم رشد می‌کنند و جین، دختر زیبا و نازنین هم هدیه‌ای است که خداوند یکتا به آن‌ها اعطا می‌‌کند.
 
 

هری کین در تیم نونهالان آرسنال! 

آغاز داستان تات
 سال 2004 به تیم نوجوانان تاتنهام می‌پیوندد. سال‌ها به تندی می‌گذرند و او در 2009 به تیم بزرگسالان راه می‌یابد. پسرکی 16 ساله که قلب همه  را تسخیر می‌کند. باشگاه اما هری جوان را برای کسب تجربه به میلوال، نوریچ سیتی و لستر قرض می‌دهد. بهترین حضور هری در میلوال بود که 9 گل برای این تیم به ثم ررساند. درخشش جوان خوش قیافه لندنی باعث شد به تیم ملی جوانان انگلیس هم راه یابد. او سرانجام به تات بازگشت و دوران طلایی خود را آغاز کرد.
 
ماشین گلزنی
هری در فصل 18-2017 در مجموع 47 گل برای تاتنهام به ثمر رساند که 15 گل با پای چپ،16 گل با پای راست، 9 گل با ضربه سر و 7 پنالتی کارنامه گلزنی او را تشکیل می‌دادند. به این ترتیب او پس از  آلن شیرر دومین ماشین گلزنی انگلیس شناخته شد. بازیکنی دوپا که همیشه بوی گل می‌دهد.
 

 هری قاتل
هیچ چیز برای آرسنالی‌ها تلخ تر از گل خوردن از کین نیست. بازیکنی که در نوجوانی پیراهن آکادمی توپچی‌ها را بر تن داشت، حالا در قامت دشمن اصلی آرسنال مترصد گشودن دروازه این تیم است. کاری که بارها هری کین انجام داد. آخرین بار دو هفته پیش بود که در هفته پانزدهم لیگ برتر تاتنهام باید در ورزگشاه امارات مقابل آرسنال به میدان می‌رفت. توپچی‌ها خیلی زود و در دقیقه 10 با ضربه اوبامیانگ از روی نقطه پنالتی سنگر هوگو لوریس را فروریختند اما در دقیقه 30 اریک دایر، روی ارسال کریستین اریکسن از یک ضربه کاشته توپ را به گل تساوی بدل کرد. دو دقیقه بعد سون هیونگ مین، وینگر کره‌ای تات با نفوذ به محوطه جریمه آرسنال سرنگون شد که داور نقطه پنالتی را نشان داد. تصمیمی بحث برانگیز که ورزشگاه امارات را به هم ریخت. به هر حال کین میان فریاد و فغان آرسنالی‌ها توپ را به گل دوم تاتنهام تبدیل کرد تا تیمش را برنده به رختکن بفرستد اما نه، نه مائوریسیو پوچتینو نمی‌دانستند چه جهنمی در انتظارشان است. 10 دقیقه از نیمه دوم گذشته بود که اوبامیانگ با شوت سرضرب از پشت محوطه جریمه از لوریس یک مجسمه ساخت و گل تساوی را زد. دقیقه 68 سون می‌توانست بازهم تات را پیش بیاندازد اما ضربه او راه به جایی نبرد و دقیقه 75 تاتنهام یک اوت دستی نصیبش شد. سیسوکو توپ را به فوث جوان سپرد اما انگار  او خواب بود! و با اشتباهی کودکانه توپ را از دست داد تا لاکازت در حالی که تعادل لازم را هم نداشت توپ را به گل سوم آرسنال بدل کند. هرچند توپ به پای دایر هم خورد و کمانه کرد تا لوریس نتواند کاری بکند. تاتنهام که گیج و مبهوت شده بود 2 دقیقه بعد هم اسیر هنرنمایی اوبامیانگ شد. پاس زمینی این بازیکن به راحتی از مدافعان تاتنهام گذشت تا این بار لوکاس سباستین توریرا، هافبک اروگوئه‌ای توپچی‌ها تیر خلاص را بر شقیقه کین و لوریس و تاتنهام خالی کند.
 


آخرین گل کین به آرسنال

اشاره غیر مستقیم کین به شکست آرسنال
امشب اما در جام اتحادیه داستان چیز دیگری است. تاتنهام با صعود معجزه‌آسایش به دور دوم لیگ قهرمانان اروپا و قرعه نسبتا خوبی که نصیبش شده (بازی با دورتمند) همچنین با پیروزی ثانیه‌های پایانی برابر برنلی که این تیم را در رتبه سوم تثبیب کرد در بهترین  اوضاع و احوال روحی به سر می‌برد. این تاتنهام با تیم درهم ریخته‌ای که شاگردان اونای امری آن را در هم کوبیدند زمین تا آسمان تفاوت دارد. آن‌ها حتی تقابل دوباره پس از دو هفته مقابل  آرسنال را هم از خوش‌بیاری‌های خود می‌‎دانند. هرچند بازهم بازی در امارات و با حضور تماشاگران پرشور آرسنال برگزار می‌شود اما  این تاتنهام، تنها برای شکست آرسنال به امارات می‌رود. گفت و گوی چند روز پیش کین با این مضمون که تاتنهام باید گرفتن جام‌های معتبر را آغاز کند، اشاره‌ای زیرکانه و غیرمستقیم به این دیدار داشت. شیر سفید زخم خورده لندن امشب می‌خواهد انتقام سختی از لاکازت، امری، اوبامیانگ و همه توپچی‌های لندن بگیرد. دیداری بسیار دیدنی و حساس  و هیجان‌انگیز انتظار شما را می‌کشد. این بازی باید یک برنده داشته باشد. حالا باید منتظر ماند و دید آیا پایان دیکنزی این دیدار نصیب آرسنال و امری می‌شود یا هری کین هم‌سان الیور تویست، پس از حضور در جمع دشمنانش (باشگاه آرسنال) به خانه بازمی‌گردد و مخاطبان داستانش را شادمان می‌کند. امشب لندن پایخت فوتبال دنیاست. شما موافق نیستید؟
 
 پایان پیام
کد مطلب : ۱۴۵۰۵۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.